مرسی که میخونید.
اشک های آسمانی خاک و غبار هایی را که روی سنگ قبر های فراموش شده ساکن بودند را شسته بود و آنها را به خاطرات از یاد رفته سپرده بود.
اما حالا دیگر آسمان نمیگرید. هیچکس اشک نمیریزد. احساسات خاموش، نقاب های بی نقص و جمعیتی در پارچه های مشکی که فقط به نام های روی سنگ قبر خیره هستند: الیزابت کلارک و کنت کندی.
نام هایی که به خاطرات قدیمی پیوستند.
کانر جدا از افرادی که دور دو قبر جمع شده بودند ایستاده و باریکهای را به آتش میکشد و میان لب هایش از آن استقبال میکند. دود سیگار را در ریه اش حبس میکند و همراه با خاطرات آن را در ریه هایش دفن میکند.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
پست جدیدم بانام "چیزایی که فراموش نمیشن" رو لایک کنید پلیز واسه ادیت زحمت کشیدمممم🥺💔
پلیز پین ادمین؟😭
پارت بعدی لطفا
توی بررسیه
عآلیه
امتیاز برا چی؟
همینجوری
ممنون🌷
مرسییییی بابت امتییییازززز
عالی بود👌
راستی چرا امتیاز زدی؟؟
مرسی، همینجوری.
دیدی این دفعه شد ۸ تا لایک!؟
😂💕
9
لازمه بگم مثل همیشه شاهکار بود یا میدونی؟
مرسیی=)))
باید برم از اول بخونم اینجوری نمیشه.
:))