سلام ممنون که بخش اول داستان رو خواندید ♥ اگر هم هنوز نخواندید بروید و بخوانید نظرات فراموش نشه چون گزینه ها رو یادم نیست مجبورم تست رو به شکل درست و نادرست بزنم پس فقط گزینه صحیح رو بزنید. ولی بعد از این قسمت داستان گزینه ای میشه♥♥ برای ادامه حتما نظر بدید
بعد از اینکه توی بغل گربه سیاه بیهوش شدید ..... وقتی چشم هاتو باز میکنی به شکل مرینت توی اتاقت هستی و انگار که تمام این اتفاق ها یک خواب بوده!!!! بعد وسایل رو جمع میکنی و میری به مدرسه وقتی که میری سر کلاس با صحنه ای خوشاین و خیلی عجیب رو به رو میشی ( آلیا جاشو با آدرین عوض کرده !!!) آدرین قراره کنار تو بشینه ♥ خیلی با خجالت میری و سر جات میشینی همینجور که داشتی به صورت آدرین نگاه میکردی یهو آدرین بر میگرده و بهت میگه چی شده؟ چرا اینجوری نگاه میکنی؟ یهو به خودت میای و میگی : هیچی فقط محو تو شدم.. یعنی داشتم به در نگاه میکردم .. یعنی داشتم آدرین با خنده میگه اوکی فهمیدم فهمیدم وقتی که خانم بوستیه اومد سر کلاس و بعد شروع به درس دادن کرد تو سعی کردی از فکر آدرین در بیای ولی نتونستی بعد از کلاس وقتی که زنگ تفریح خود آدرین بهت میگه که میشه این زنگ بهت یخ چیزی بگم؟ تو لپات قرمز میشه و میگی : حتما!!!
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
44 لایک
خودشون در آینده
مایورا و هاکماث
من فکر میکنم خودشونن از آینده
شاید هم هاکماث و مایورا هستن
من از ۲ سال پیش میراکلست رو دوس داشتم منو دنبال کن تو خیلی ماهری دوس دارم تو رمان منو بخونی لطفا نظر هم بده من خیلی دوست دارم اسم من نِلی هست دنبالت کردم دنبالم کن 😍😍😍