یونا و دریکو در هاگوارتز پارت ۱۰

بچه ها خیلی خیلی ببخشید دیر شد.یه کاری برام پیش اومده بود.تازه براتون بیشتر مینویسم☁️

خب آره منتقل شدم به گریفیندور🙃به نظرم بهتر از اسلیترین بود.یه دختره ام بود به اسم لونا.دوسش داشتم دختر باحالی بود.ولی حیف که ریونکلا بود.من به جز هری و رون و هرماینی و لونا یه دوست دیگه ام داشتم.اسمش امیلی کارلر بود(شخصیت خیالی😂)گریفیندوری بود.موهای کوتاه قهوه ای داشت با چشم مشکی و پوست سفید.خیلی مهربون بود.با فرد و جرج و جینی و پرسی هم دوست شده بودم.فرد و جرج خیلی باحال بودن.یه عالمه دوست داشتم حداقل بهتر از اسلیترین بود چون هیچ دوستی نداشتم.مک گوناگال هم هفته پیش به تیم کوییدیچ دعوتم کرد.حداقل اینجا با رشوه راهمون نمیدادن بر اساس استعداد بود.چون قبلا توی تیم اسلیترین بودم نیاز به تمرین نداشتم.ولی حالا بازم تمرین کردم(محکم کاری که عیب نمیکنه😂)

خب آره منتقل شدم به گریفیندور🙃به نظرم بهتر از اسلیترین بود.یه دختره ام بود به اسم لونا.دوسش داشتم دختر باحالی بود.ولی حیف که ریونکلا بود.من به جز هری و رون و هرماینی و لونا یه دوست دیگه ام داشتم.اسمش امیلی کارلر بود(شخصیت خیالی😂)گریفیندوری بود.موهای کوتاه قهوه ای داشت با چشم مشکی و پوست سفید.خیلی مهربون بود.با فرد و جرج و جینی و پرسی هم دوست شده بودم.فرد و جرج خیلی باحال بودن.یه عالمه دوست داشتم حداقل بهتر از اسلیترین بود چون هیچ دوستی نداشتم.مک گوناگال هم هفته پیش به تیم کوییدیچ دعوتم کرد.حداقل اینجا با رشوه راهمون نمیدادن بر اساس استعداد بود.چون قبلا توی تیم اسلیترین بودم نیاز به تمرین نداشتم.ولی حالا بازم تمرین کردم(محکم کاری که عیب نمیکنه😂)

(بچه ها ببخشید فکر کنم اسلاید قبلی رو دوبار نوشتم)کوییدیچ داشتیم با اسلیترین.واقعا هری جوینده خوبی بود.مادرم بازیکن کوییدیچ بود.یه نیمبوس ۲۰۰۰ داشت که بابام داده بود به من.خیلی جاروی خوبی بود.خانم ها آقایان بازی شروع میشه.امسال گریفیندور یه مهاجم جدید داره.یونا اسنیپ!مدتی بعد:اوه نه بلاجر داره میره دنبال هری پاتر.پس ضربه زن ها کجا هستن؟؟گریفیندور ۴۰ به ۶۰ از اسلیترین عقب افتاده!!از دید یونا:تمام تلاشم رو میکردم‌ توپ رو توی حلقه بندازم ولی اسلیترینی ها نمی گذاشتن.راستی امیلی هم توی کوییدیچ مثل من مهاجم بود.امیلی:یونا تو تلاشتو بکن من حواسشون رو پرت میکنم.دیدم یه بلاجر داره میاد سمتم.خیلی نزدیک شده بود.حس کردم الان میخوره به سرم که یه صدایی اومد.فرد کارشو خوب انجام داده بود.بلاجر رفت خورد تو مغز یکی از بازیکنای اسلیترین.😂تونستم سرخگون رو بگیرم و یه گل زدم.گریفیندور گل میزنه و امتیازش به ۵۰ میرسه!دنبال سرخگون بودم که دیدم هری پاتر داره میوفته از جاروش پایین.فهمیدم چی شد.زود رفتم کنار سکویی که هرماینی نشسته بود و داد زدم اسنیپ!! اسنیپ هری رو طلسم کرده.اونم فهمید

یهو دیدم هری پاتر از طلسم خارج شده.خیلی خوشحال شدم.و هری پاتر موفق به گرفتن اسنیچ طلایی میشه و گریفیندور برنده ی این بازیهههه!!انقد خوشحال شدم که نگو.تو اولین بازیم تو تیم گریفیندور بردیم.من:هی هری بازیت عالی بود.هری:ممنونم.و من رفتم توی سرسرا مشقامو بنویسم.راستی یه خری به اسم آمبریج اومده بود.ازش متنفر بودم.هر کاری میگفت جز یاد دادن درس دفاع در برابر جادوی سیاه.😐

البته یه چیزایی راجب کاری که هری میخواد بکنه شنیدم(منظورم یاد دادن درس دفاع در برابر جادوی سیاهه)شاید بد نباشه.📍برش زمانی📍ما با یه خروار بچه ی دیگه وارد یه جای مزخرف شدیم.هری کارمون داشت هری:خب هر کی موافقه اسمشو بنویسه.مثل اینکه واقعا میخواد اینکارو بکنه.من:خب هری کجا میخوای اینکارو کنی؟؟با وجود آمبریج که جایی رو نداریم.هری:نمیدونم...واقعا نمیدونم هرماینی:یه جایی رو پیدا میکنیم.و اسممو نوشتم.

جایی برای تمرین نداشتیم.امبریج خ‌ر.متنفرم ازش.چند مدت بعد:باورم نمیشه.نویل اتاق ضروریات رو پیدا کردهههههه.اتاق جالبی بود.دیگه کسی هم متوجه نمیشد.شروع کردیم به تمرین.انواع ورد ها.خیلی باحال بود.حداقل بهتر از کلاس مزخرف آمبریج بود😐🍌یک هفته بعد:تمامی گروه های دانش آموزی ممنوع هستند.واسم مهم نبود.کسی که نمی فهمید🤷‍♀️آمبریج هی این فیلچ بدبخت رو مجبور میکرد تابلو بچسبونه.😂دیوار پر تابلو های مزخرف شده بود.

فردای اون روز:توی کلاس مزخرف تر از مزخرف امبریج بودیم.دستم رو چند وقت پیش زخم کرده بود خیلی درد میکرد.زنیکه ع.و.ض.داشتیم مینوشتیم.صندلی هارو جدا کرده بود.یهو دیدم یه چیزی تو هوا مثل ترقه برق میزنه.فرد و جرج!!خدایا مرسیییییی.اومدن کلاس رو به هم بریزننننننن.اخ جوننننننن.کلی ترقه های خوشگل و باحال تو هوا بود.یه اژدها هم فرستاده بود دنبال آمبریج.داشت سکته میکرد😂همه ریختیم بیرون از کلاس.دوستای خوب همیشه به درد آدم میخورن هاا😂

📍ادامه در پارت بعدی📍