امروز با صدای مامانت بیدار میشی که داشت میگفت ( مرینت گکشید برای پنجمین باره که داره زنگ میزنه به مدرسه دیر میرسیا!! ) بلند میشی و میری مایی و صبحانه میخوری بعد از صبحانه لباسات رو عوض میکنی و میری مدرسه وقتی که سر کلاس نشسته بودی آلیا با یک قیافه که داره از هیجان منفجر میشه بهت نگاه میکنه و تو بهش میگی چه چیشده؟ با کلی ذوق میگه تازه فهمیدم که دختر کفشدوزکی و گربه سیاه چند سالشونه !!!!! همون موقع آدرین و نینو میان بعد از اینکه اونا هم میشینن سر جاشون آلیا ادامه میده که دختر کفشدوزکی یک دختر 15 ساله همسن ما هستش و توی مدرسه ما درس میخونه همون موقع آدرین سریع برمیگرده و همینطور آلیا ادامه میده که گربه سیاهم یه پسر 15 ساله هستش که توی مدرسه ما درس میخونه یکم ترس برت میداره ولی به روی خودت نمیاری ( زایه بازی در نمیاری ) تا میای که یه چیزی بگی خانم بوستیه میاد سر کلاس و دیگه نمیتونی چیزی بگی بعد از کلاس وقتی که میری خونه تیکی از توی کیفت میاد بیرون و میگه آلیا چقدر مشتاقه تا بفهمه که کفشدوزک و گربه سیاه کیا هستن باید مواظب باشی!! توهم تایید میکنی ناگهان صدای خیلی بلندی میاد ....
عالیییییییییییی
داستانت عالییههههههههه
ولی به نظر من اگه تو اسلاید 9 گربه سیاه به جای دختر کفشدوزکی،دختر کفشدوزکی،میگفت بانوی من،بانوی من
به نظرم رمانتیک تر بود..
ولی داستانت عالیهههه حرف نداره
هعیدوسالگذشت:)
امممممممممم آدرینتی هست که
عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی عاشق میراکل ممنون
عالی بود
😕بچه ها بیاین برام بخونین حوصلم نمیشه بخونم😤😤
عالی ادامه... برین داستان بی تی اس و لیندا رو بخونین سرچ کنین چون اسم شخصی که اینو نوشته سخته من ننوشتمش دارم تبلیغ میکنم بهترین داستان
سلام
خوبی؟خیلی قشنگ بود.
بازم بذار.
خیلی ممنونم،خیلی تست قشنگی بود.
خسته نباشی.😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😍😍😍😍😍😍😍😍😍🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰😁😁😁👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
اوووف من خیلیی دوسش دارم ولی خیلی مثل کلاس اولی ها تایپ
میکنی
گشی نه گوشی
عزیزم
اون مشکل صفحه کلیدم بوده
الانم مشکلش رو حل کردم
تازه این اولین تست من توی سایت بوده خوب طبیعیه نمیدونستم باید دقیقا از کجا شروع کنم دیگه به بزرگی خودت ببخش😕