
خب 𝐱𝐬𝐱𝐩 عزیز، شروع کن.🗣🌱

تراپیست : خب #estp عزیز شروع کن - توی ارتباط برقرار کردن با ادما خیلی مشکل ندارم، اما همیشه ارتباطم یک طرفه بود. ارتباطی که فقط من براش تلاش میکنم و اون رو به جلو هدایت میکنم، ارتباطی که انگاری واسه کسی جز خودم اهمیتی نداره. کافیه چند روز من شروع کننده نباشم و این دلیل یک وقفه طولانی بین ما میشه و این وقفه فقط جایی میشکنه که اونا بهم نیاز داشته باشن. جز مواقعی که واسشون قابل استفاده باشم انگار که توی زندگیشون حضور انچنان پررنگی ندارم، سعی میکنم اهمیت ندم اما اچار فرانسه بودن دردناکه و نمیتونم بهش اهمیتی ندم

تراپیست : خب #istp عزیز شروع کن - بارها شده که موقع صحبت، مغزم خاموش شده و تنهام گذاشته. انگاری که اونم میدونه چه کار سختیه و قرار نیست توی انجام دادنش کمکم کنه. هردفعه کلمات رو پشت سر هم ردیف میکنم، جمله بندی های مختلف انجام میدم ولی انگاری بازم اون چیزی که واقعا میخوام رو نمیتونم بگم. کلمات واسه حرفای توی ذهن من ساخته نشدن و باید کلا یک زبان جدید واسم اختراع کنند. من توی حرف زدن خوب نیستم پس سعی کردم احساساتم رو بهشون نشون بدم، اما انگاری مغز بقیه ادمها قابلیت دیدنش رو از دست داده و فقط میتونه بشنوه. در نتیجه همهی این ها من کسی میشم که یک گوشه تنها میمونه با حجم عظیمی از کلمات گفته نشده که گوشه به گوشه مغزم جا خوش کرده و احتمالا قراره برای همیشه هم اونجا بمونند

تراپیست : خب #esfp عزیز شروع کن - میشه گفت حرف زدن کار راحتیه واسم، البته فقط حرف زدن. وقتی پای درد و دل میرسه انگاری استعدادم به کل محو میشه. هرچند مشکل خیلی زیادی باهاش ندارم، میتونم روی مثبتم رو به همه نشون بدم و ناراحتیام رو قایم کنم. مشکل اصلیم با ادمهایی هست که از ادم بودن فقط کالبدش رو دارن و بویی از فهم و درک نبردن، ادمهایی که فکر میکنند حرف نزدنم به معنای درد نداشتنمه. کسایی که یک لحظه هم به این فکر نمیکنند که منم مثل خودشون یک درد عمیق توی قلبم دارم اما برعکس خودشون به زبون نمیارمشون، حرفایی مثل " تو که همیشه خوشحالی " و یا " تو درک نمیکنی چون وضعیت خوبی داری " فقط دردی که گوشه قلبم جا شده رو بزرگ تر میکنه و هیچکس نمیفهمه چی داره سرش میاد

تراپیست : خب #isfp عزیز شروع کن - احساس میکنم هر موجود زندهای که روی زمین وجود داره ازم متنفره، از نزدیک ترین دوستام تا پیرزن همسایه که هرروز صبح بهش سلام میکنم. حس بدی که کنار آدما دارم با کلمات قابل توصیف نیست فقط میتونم اینجوری بگم که انگار همشون دارن به زور تحملم میکنند، به زور بهم لبخند میزنند، به زور به حرفام واکنش میدن و حتی به زور بهم نگاه میکنند. وقتی یک نفر بهم ابراز علاقه میکنه، مغزم از گفتن جمله " فقط میخواست دلت نشکنه " دست بر نمیداره. این احساس بد روی کل زندگیم سایه انداخته و دیگه اجازه نمیده به حرفای هیچکس اعتماد کنم، چون اونا فقط بهم دروغ میگن تا دلم رو نشکونند
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اسلاید 3 دوست منه که همه ازش مت..نف.....رن و با هیچکی جز من نمیتونه دردودل کنه (که واقعا تو مشاوره دادن و کمک کردن بااستعدادم) و همیشه ناراحته هیچوقت خوشحالی واقعی رو تو 11 سال زندگیش تجربه نکرده.............
اون ناراحتیاشو فقط به من، دومین دوستم و خواهر 5 ساله خودش میگه
یشه گفت حرف زدن کار راحتیه واسم، البته فقط حرف زدن. وقتی پای درد و دل میرسه انگاری استعدادم به کل محو میشه. هرچند مشکل خیلی زیادی باهاش ندارم، میتونم روی مثبتم رو به همه نشون بدم و ناراحتیام رو قایم کنم. مشکل اصلیم با ادمهایی هست که از ادم بودن فقط کالبدش رو دارن و بویی از فهم و درک نبردن، ادمهایی که فکر میکنند حرف نزدنم به معنای درد نداشتنمه. کسایی که یک لحظه هم به این فکر نمیکنند که منم مثل خودشون یک درد عمیق توی قلبم دارم اما برعکس خودشون به زبون نمیارمشون، حرفایی مثل....... جا نشد دیگه
حرفات معنا دار و با ارزش بود، ممنون که فرستادی.
داااااااش ما رو نخندون
یه اسلاید رو کپی کردم و فرستادم دیگه
عجب انسانی هستی تو سید🤡
تولدت بسی مبارک:)))))♡
ممنون 😭🫂💗
وای حققققق
دقیقاااااا
حق
های 🩷
حمایت شد از پستتون💗
خیلییی خوبه بود 🩷
ممنونم میشم به پیج منم یه سری بزنی 💗
وای حق
من esfp ام از نظر همه یه روز کسلم دارم جلب توجه میکپم
عه! عه! عه!
شماره 18 هستی