ممنون که میخونیش.
مقدمه .... بوی خ*ون در فضای اتاق ساکن است. تنها نور موجود در تاریکی که دیوار آغشته به خ*ون را به نمایش میکشد مهتاب است که از پنجره عبور میکند. جثه ای کوچک خود را در تاریکی حبس کرده و نفسش بریده بریده از میان لب های خشکش خارج میشود. پسر بچه با تیله های سیاه رنگ میان پلک هایش که از نومیدی درخشان و خیس است به اج*ساد خ*ون آلود پدر و مادرش مینگرد. تنها صدای نفس های دو تن شنیده میشود، پسر بچه و سایه مردی قد بلند که روبه روی پنجره، درست جلوی نور مهتاب ج*سد پدر پسر را میکاود. مرد با قاطعیت در تلفن همراهش زمزمه وار میگوید:« عملیات انجام شد. اون مُ*رده» صدای زمزمه مرد در سر پسربچهی کز کرده در تاریکی، میپیچد.
اون مرده.
اون مرده.
اون مرده.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
45 لایک
مرسی بابت امتیاز🙂❤️
از محدود داستان های تستچی که آدم میرهههههه توووووو فاضضضضض.عالی بود و خیلی هم سنگین بود.اینو به فردوسی نشون بده ببین واکنش چیه😂
راستی میشه به داستان منم سر بزنی زیبا رو؟✨♥
مرسی:))
باشه حتما
توصیف هات خیلی خوبن و نمی دونم چرا ولی داستانت من رو یاد فیلم سنت شکن می ندازه
مرسی:)✨
ممنونم بابت امتیازا ، اما واسه چی بودن؟
همینجوری ✨
سلام رافائل عزیز
واقعا ممنونم بابت امتیاز!!!!🤎:))))
💝؛))
واقعا نویسنده ی خوبی هستی
به شخصه خیلی خوشم اومد
یادم میاد پست معرفی این داستانو من بررسی کردم (:
متشکرمم💕✨
موصوش چیه .؟
میتونی معرفیش رو تو کانال بخونی، پین شده✨🦋
💜💜
مرسی بابت امتیاز❤❤
خیلی خوبه واقعا...توصیف ها و آرایه ها و توضیحات...حیف الان خواب دارم ولی صبح بیدار بشم حتما بقیه پارت هارو میخونممم
ممنونم✨
عالی بود🤎✨️
ممنون✨
نصف شب تاریک این داستان>>>>>>>