متنای غمگین ساخت خودم🙂

اینارو خودم ساختم ولی کپی آزاده البت فک نکنم به جایی جز بیو بکارت بیاد سوییتی🍭🍭🍨 دوتا از عکساشم کار خودمه و کپی ممنوعه

دل من خورشیدی گرم و نورانی  است که درمیان ابر های طوفانی و باران زا گیر کرده است کدام بادی می تواند این ابر هارا از من دور کند؟ کمک میخواهم

من به لانه تنهایی خویش سفر کردم و بر گوشه ترک خورده دیوار دلم تکیه کردم

احساسی که حتی درکش هم برای خودم سخت است شبیه تنهایی که هیچوقت احساس نشده بود احساس ناراحتی که هیچ گاه نداشته بودم... افسردگی🥲

افتابیست که در میان اسمان قرن جدید نور افشانی میکند و هیچ ابر غم الودی جلویش را نگزفته است اما نگاه کنید تکه ای ابر سیاه و غم الود انجاست او کیست او من هستم

اتفاق خاصی نیوفتاده است من نه کسی را به خانه قفل شده قلبم راه دادم و نه کسی مرا شریک قرار داد مانند همیشه شاد و خوش و خندان بودم اما.. اما این ها احساس واقعی من هستند؟ خیر😔

خلاصه ترین خلاصه زندگی غم و شادی اند گاهی ترس و یا تنهایی گاهی هم دیوانگی از شادی که حتی تصورش هم برایم سخت است چون تنها کسی که همیشه مانند ابر سیاهی از ناراحتی بود من بوده ام