تولد ترسناک بلک پینک ۱ ( اولین گروه در دام )

این داستان فیک هست و اگه بیش از ۲۵ لایک بیاره پارت دو هم مینویسم

جیسو : تولد رز بود و داشتیم آهنگ تولد میخوندیم که یک دفعه یه صدایی اومد . ما تا به خودمون اومدیم دیدم داخل یه انباری پر از تفنگ هستیم جنی : اون موقع داشتم پوست انبه رو میگرفتم که تو بشقاب میوه برای رز یاتانگ سی ببریم و همون موقع فهمیدم الان توی دستانم هست و

دستم رو با اون باز کردم و بقیه اعضا هم همینطور با هم فرار کردن اما همون موقع چند نفر دیدن و دنبالمون کردند و

ما خیلی ازشون دور شدیم . جیسو اونی و لیسا و رز یاتانگ سی و من داشتیم به اپراتور زنگ میزدیم اما میگفت شما در کره نیستید و ما اون موقع

با استفاده از جی پی اس توی تگزاس هستیم از زبان جیسو : من همون موقع خونه یه متروکه ای رو دیدم و به اعضا گفتم و توی اونجا رفتیم ولی

من لی لی هستم و امیدوارم خوشتون بیاد اولین داستانمه

چالش : از پنج ستاره چند تا میدی ؟