توضیحات این پارت در نتیجه؛
یونجو و ناهیون؛ زمان امتحان کنار یکدیگر نشستهاند؛ اما یونجو موفق به گرفتن تقلب از ناهیون نشد. پس از امتحان؛ در زنگ تفریح با عصبانیت ناهیون را هل میدهد:"یا! چرا کمکم نکردی؟!" ناهیون چشم غره میرود:"میخواستی درس بخونی. به من چه!" رویش را برمیگرداند و از مدرسه خارج میشود. یونجو به دنبالش میدود:"کجا میری؟! مدرسه هنوز تموم نشده!" ناهیون بیتوجه از خیابان رد میشود و یونجو دستش را میکشاند؛ همان لحظه ماشینی شیک و مدل بالا به آنها برخورد میکند و همه چیز در چشمانشان تار میشود....
----------------------------------------------------------
یونجو چشمانش را باز میکند و بلند میشود و درکمال تعجب متوجه میشود روی تخت خودش است. چشمانش را میمالد و یادش میآید که ماشینی به او و ناهیون زده بود. مگر الان نباید در بیمارستان باشد؟ چرا هیچ دردی ندارد؟ نگاهی به پنجره میاندازد. هوا روشن است؛ انگار صبح است! موبایلش را از روی پاتختی بر میدارد و شمارهی ناهیون را میگیرد. پس از چند بوق ناهیون با صدای خوابآلودی پاسخ میدهد:"یُبُسّیُ؟ سر صبحی چیکارم داری؟!"
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
پستملایکشه؟
نه آخه دوستی منو KIM Yuna خیلی عادیهههه(جون عمم ولی خو بشمه دیگه میدوستمشش)
کیه اصن🤣
نمیشناسی میدونم😂😔
جر
منتشره
😂😔
نادیاااااا[^-^]!
نمیخوای پارت بعدی رو بدی؟😭💗
این هفته میدمم
بازم آفریننن
منتشرر
بینهایت زیبا بودددد😻📸
به زیبایی تووو
نههه به زیبایی تووو😂📸
ناظرش بودم
ممنانن
خواهش