
به تک پارتی لینو خوش امدید
امروز روزیه که من میرم میرم که بلکه جای یه نفر که حقشه توی این دنیا زندگی کنه نه منی که فقط مایه ننگ خانوادممم ... حتی احساس میکنم علت جدایی و دعوا اون اتفاقات مسخره بین من و لینو همش تقصیر منه شاید اگ من نبودم هیچ کدوم از این اتفاقات نمی افتاد.... فلش بک سه ساعت قبل: با بغض تو گلوم به صورت لینو نگاه میکنم که با خشم داره بهم نگاه میکنه _چطور تونستی باهام اینکارو بکنی لعنتی؟ ا/ت مگ من دوست نداشتی؟ پس چرا الان باید ببینم که با کس دیگه ای هستی؟ هاااااا؟!؟!؟؟ _لینو هق باور کن هق دروغه هق من با هیچ کس نیستم هق مادرت از من بدش میاد واسه همین هق برام پاپوش ساخت _الان داری مادرمو مقصر نشون میدی؟ مگ باهات چیکار کرده که برای اینکه خودتو سفید کنی اونو خراب میکنی؟ _باور هق کن راست میگممم _ساکت شو! دیگه نمیخوام اون صداتو بشنوم کاش هیچ وقت نمی دیدمت! کاش وجود نداشتیییی وقتی اینو گفت انگار قلبم به هزار تیکه تبدیل شد نفسم بند اومده بود یهو حالت چهره لینو تغیر کرد. ( ویو لینو) از حرفم پشیمون شدم _ا... ا/ت باورم نمیشد بهش اینو گفتم _م... من معذرت... م.. میخوام لینو... ببخشید که..... ب.. ب.. با وجودم زندگیتو .. خ.. خراب کردم _ا/ت وایسا... نرو خواهش میکنم رفت سمت در سوییشرتش رو برداشت و خواست بره _ا/تتتت وایسااااا _لطفا.... دنبالم نیا
(حال) امواج دریا نگاه کردم و یه قدم به جلو رفتم... میتونستم بوی خوب ساحلو حس کنم... حیف که دیگه نمیتونم این بو حس کنم یه نفس عمیق کشیدم و برای اخرین با اون بو رو استشمام کردم _دنیا ازت بابت این همه بدبختی که به جونم انداختی ممنونم
میخواستم خودم رو به امواج دریا بندازم که یک دفعه یه نفر منو از پشت بغل کرد و به عقب کشید... برگشتم و با صورت لینو مواجه شدم! صورتش با اشک خیس شده بود! میتونستم ضربان قلبشو احساس کنم که وحشیانه به سینه هاش میکوبید یهو با صدای لرزون بهم گفت _لعنتی دیگه باهام این کارو نکن داشتم سکته میکردم اگ اتفاقی برات میوفتاد چی؟؟!؟!؟! بغض گلوم گرفت _مگه خودت نگفتی کاشکی وجود نداشتم...این خواسته خودت بود... -من یه احمق به تمام معنام میفهمی؟ اینقدر احمقم که از سر عصبانیت حرفی میزنم که نمیخوام فهمیدی؟ من بدون تو اخه چطوری زندگی کنم
_لینو.. پس میشه حرفمو باور کنی؟ من اینقدر عاشقتم و دوست دارم که نمیتونم بدون تو زندگی کنم بنظرت میتونم با کس دیگه ای باشم؟ اصلا قصدم خراب کردن رابطه تو و مادرت نبود ولی... مادرت واقعا میخواد تورو ازم بگیره من... نمیتونم قبول کنم _هیشش... مهم نیست... دیگه هیچی مهم نیست مهم اینه که من نمیزارم کسی تورو ازم بگیره شده حتی تو روی مادرمم وایمیسم... حالا میشه اوپاتو ببخشی؟ _هوم... دوست دارم اوپا_منم دوست دارم بیب♡
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعدی چان
گذاشتم که 😂
از چانی
حتما بعدی چانع
عالیی بوددد
تتکس