پارت هشتم / آینه ها !
خواستم دستمو بهش بدم که یهو دستشو پشتش قایم کرد. متوجه شدم جیمز داره سمتمون میاد . با لبخند ملیحی گفت( غافلگیرمون کردی ساموئل ! . ساموئل لبخند ساختگی زد ( ما اینیم دیگه ! . با نگاهی سرد به جیمز چشم دوختم ( منو از تنهایی در اورد! بعد از جایم بلند شدم و رو به ساموئل گفتم ( بیا برقصیم !
ساموئل چشمانش گرد شد . دستِ هم را مقابلِ چشمان جیمز به یکدیگر دادیم .میتونستم حتی از پشت سرم نگاهِ نا امیدشو حس کنم . همینطور که با ساموئل میرقصیدم ، جسی رفت پیش جیمز و چیز هایی گفت
جیمز با اکراه دست او را برای رقص گرفت.
اون دختر مثل قاتلای روانی نگاهم میکرد انگار ارثِ پدرشو خوردم ! .بعد از تموم شدنِ رقص از ساموئل جدا شدم . گوشه ای خلوت ایستادم آینه ام را از کیفم دراوردم و نگاه چهره ی بی آلایشم میکردم که صدایی دلربا گفت ( بوی خ ونت رو اعصابمه ! . آینه رو جابه جا کردم و نگاه خشمگین و خوفناکِ جسی را دیدم . از ترس آینه از دستم افتاد و صدای گوش خراشی رو ایجاد کرد . جسی قهقه ای بلند سر داد ( نترس امشب گشنم نیست ولی اونقدر که خ ونت خاصه و بوی شدیدی داره دوست دارم یه قطرشو امتحان کنم
حالا میتونستم چشمانش را که به سیاهی رنگ شب شده بودند رو ببینم . دندون های نیشش مثل عاجِ فیل بزرگ و بلند شده بودند .در اون لحظه نمیدونستم چکار کنم سرجایم میخکوب شده بودم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
عالییییییییییی
نگو که پارت جدید رد شد؟
اصلا تاییدش نمیکنن 💔🤦♀️
دیگه با این وضع ، دو پارتو ، توی یک پارت گذاشتم طولانی تر اونم هنوز تایید نکردن 😒
عه آخ جون
میتونی تو دسته اوتاکو بزاری
شاید اونجا تایید شد
باشه امتحان میکنم
تایید شد ✨️✨️
پارت ۹ بزاررر
+++
تو صف بررسیه نمیدونم منتشرش میکنن یا نه
منتشر شد ولی...
بعدی؟
منتشر نمیکنن 🙄
یک بار دیگه بزار تو بررسی
چندین بار گذاشتم ...
خیلی دیگه...
این بده🚶♀️
آره 🙄
نمیدونم تستچی چش شده باز
پارت بعد کیہ؟
سعی میکنم زود بذارمش ✨️
عالیییی بییییید 😆😆😆❤
مررررسی ✨️✨️✨️
میتونی ی خلاصه از داستانت بنویسی و توی بلاگ تبلیغش کنیااا
چون واقعا ارزش حمایت های خیلی بیشتری داره
ممنونم که زود گذاشتی:">
ادامه بده و موفق باشی...💃
❤️✨️
مرسی که کامنت میذاری همیشه
هیهیهی .....
خواهش میکنممم 💃🌚