سلام عسلای من میدونم دیر شد ببخشید سعی میکنم امروز پارت زیاد وارد کنم کامنت و لایک فراموش نشه کپی ممنوع برو که بخونی
فردا صبح از دید مرینت : از خواب پاشدم و رفتم و یه دوش گرفتم رفتم پایین و با لوکا کلی حرف زدم قرار بود لوکا امروز بره خیلی ناراحت بودم قرار بود دوباره تنها بشم که یهو زنگ خونه رو زدن یکی از خدمتکارا درو باز کرد رزیتا بود اون برگشته بود از دیدن من تعجب کرد
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
ثنا جون مثل همیشه باحال
عالی بود اجی
مرسی اجی