
سلام سلام امروز یک چیزی یادم اومد راستی من بهتون گفتم که میها و خواهراش عضو خانواده پولداری هستن؟ خب شاید گفتم به هر حال بریم سراغ داستان: تو این قسمت متوجه نقش منفی داستان میشود....:
میرا: این دست خط جیمین نیست! مینام: چی میگی بذار ببینم وا راست میگی اوا کجا رفتی از دست و میرا میرا: من برگشتم مینام: کجا بودی؟ میرا: رفتم شماره هونگ جو رو بگیرم اون نامه رو به میها داد. مینام: فکر خوبی کردی میرا: الو هونگ جو باید ببینمت هونگ جو: اوکی میام خونتون ........................................... مینام: هونگ جو جیمین این نامه رو نوشت هونگ جو: اره دقیقا دست شما چیکار میکنه باید به میها بدمش میرا: این که نامه قبلیشه اینو نمیگیم اینو میگیم هونگ جو: اهان نه اون جلوی من نامه رو نوشت و مثل نامه قبلی نوشته بود و وقتی دادم به میها یک چیز دیگه بود میها فالگوش دم اتاق میرا وایستاده بود که ببینه چی میگن وقتی متوجه شد سریع یک بلیط به کره گرفت و به همه گفت میره پاریس. ..................................................... وقتی به کره رسید رفت سمت خوابگاه بی تی اس و در زد کوک در رو باز کرد. کوک: سلام میها میخوای جیمی.... میها حرفش رو قطع کرد. میها: هیس فقط بگو تهیونگ بیاد حرفی به جیمین یا خواهرم بزنی بد دیدی. کوک: باشه ................................................... تهیونگ: سلام میها خوبی؟ میها دستش رو کشید و برد سر خیابون. تهیونگ: چیزی شده؟ میها: کار تو بوده؟ تهیونگ: نمیفهمم میها: نامه ها کار تو بوده؟ تهیونگ: کدوم نامه؟ میها: به من دیگه دروغ نگو تهیونگ: نمیفهمم میها: میگم دروغ نگو«با داد» من تورو میشناسم تهیونگ: خب اره کار من بود میها: میدونستم من چند بار بگم تو گذشته هر چی بوده تموم شده دیگه داری کاری میکنی باور کنم جدایی منو و جیمین کار تو بوده. و میها میره تهیونگ: وایسا کوک که تعقیبشون میکرد تمام حرفاشون رو شنید و گیج شد. میرا: سلام کوک چیزی شده؟ کوک: قضیه نامه چیه؟ میرا: تو از کجا فهمیدی کوک: جواب منو بده و تعریف کرد
میها: هونگ جو ببین بلیط برات میگیرم بیا کره هونگ جو: چی شده؟ میها: فقط بیا کره هونگ جو: باشه .................................................... هونگ جو: سلام میها میها: سلام هونگ جو: چیشده میها: کار تهیونگ بود هونگ جو: چی کار میها: همون قضیه نامه هونگ جو: چی میگی میها: خودت بهتر میدونی هونگ جو: اصلا قبلا فکر نمیکردم اون عاشق تو بشه خیلی اذیت میکرد میها: میدونم یکم باهاش مهربون شدم اینطوری شد هونگ جو: ولی خیلی حالشو اون موقع جا اوردی وای دلم خنک شده بود میها: یادم نیار به خاطر تو باهاش دعوا کردم که الان میکشمت هونگ جو: ببخشید میها: میگما میای بریم شهر بازی هونگ جو: فکر خوبیه
فلش بک تهیونگ: چیکار کردی هونگ جو: ببخشید از دستم افتاد اگه هلم نمی دادی اینطوری نمیشد و اب میوه رو لباست نمیریخت تهیونگ: میگی من مقصرم؟ میها: هی تهیونگ تو حق نداری اینطوری صحبت کنی تهیونگ: به به میها خانم دلم میخواد میها دست تهیونگ رو میپیچونه میها: ازش عذر خواهی کن تهیونگ هلش میده ولی نمیوفته تهیونگ: چی میگی واسه خودت هونگ جو: میها بیا بریم میها: صبر کن دیگه طرف دوستام نبینمت تهیونگ: تو کی هستی که اینجوری من صحبت میکنی؟ میها: همونی که به زور گویی هات گوش نمیده و میره تهیونگ میخواد بهشون اب بپاشه که میها جا خالی میده و میریزه رو یک دختر میها: وا تهیونگ این چه کاری بود؟ تو همه رو اذیت میکنی عوض ساکت بودن عذر خواهی کن و با خنده دور میشه پایان فلش بک
زمان حال هونگ جو: اون جیمینه؟ میها: کی؟ کجا؟ هونگ جو: اوناهاش هی جیمین میها: ساکت شو هونگ جو: نمیتونم میها: فقط دستم بهت نرسته هونگ جو: کجا میری؟ وایسا میها: ولم کن. هونگ جو: سلام جیمین جیمین: سلام میها سلام هون... هونگ جو: هونگ جو هستم جیمین: سلام میها: هونگ جو زنده نمیذارمت من رفتم هونگ جو: برو دنبالش جیمین: ممنون ................................................................. جیمین: میها میها میها میها: وای بدبخت شدم «زیر لب» جیمین دست میها رو گرفت میها: ولم کن
تموم شد
لایک و کامنت و فالو فراموش نشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود اجی عالییییییییییییی
خیلی عالی بود عزیزدلممم👌🏻فوق العاده
میسی
خب دوست داشتین؟