اینم از پارت 12 امیدوارم خوشتون بیاد🌹
از زبان ادرین👈صبح ساعت 6:30 از خواب بیدار شدم و رفتم دست و صورتمو شستم و رفتم تو سالن غذاخوری تا صبحانه بخورم وقتی رفتم دیدم که مرینت و ناتالی و پدرم اونجا هستن و منتظر من هستن. _سلام صبح بخیر. +صبح بخیر آدرین...... گابریل : صبح بخیر..... ناتالی : صبح بخیر......... من رفتم رو صندلی نشستم و شروع کردم به خوردن.......... بعداز اینکه صبحانه تموم شد ما از هتل اومدیم بیرون و رفتیم تو یک کوچه خالی. +وقتشه حرکت کنیم سمت معبد...... گابریل : درسته. _🐾پلگ پنجه ها بیرون🐾 +🐞تیکی خالها روشن🐞 ....... گابریل : 🦋نورو بالهای تاریک فعال🦋...... ناتالی : 🦚دوسو پرهای تاریکی روشن🦚 (نکته : اونا معجزه گر های لاکپشت، روباه، مار و زنبور را با خودشون نیاوردن) ......... خلاصه همه ی ما تبدیل شدیم و به سمت معبد حرکت کردیم............. بعداز 10 دقیقه به معبد رسیدیم در زدیم یک نفر در را برامون باز کرد و گفت : شما کی هستین. _من کت نوار هستم. +منم لیدی باگ هستم...... اون مرد گفت : آها و اون دوتا کی هستن. _اونا دوستامون هستن...... اون مرد گفت : آها بفرمایید تو......... ما رفتیم داخل و دیدیم بیشتراز 300 نفر دارن با معجزه گر تمرین میکردن که یهو مارو دیدن و گفتن : شما کی هستیم. _من کت نوار هستم. +منم لیدی باگ هستم....... اونا چشماشون گرد شد😳 و گفتن : لیدی باگ و کت نوار صاحب معجزه گر های برتر جهان. _بله خودمون هستیم....... که یهو
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
عالیییییی بود 💜💜💜💜
عاااااالی بود من نفر اولم🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🙃😌
ممنون