
اکانتم پریده و برا همین دوباره دارم میزارم پارتارو... حمایت کنید فالورا به 15 یا 20 برسه پارت بعدیشو میزارم شرط نداره ولی حمایت یادتون نره:))) 💜
P3: چه وون ویو:بعد که اون دوتا رفتن یهو همه شروع کردن به دست زدن من و گارام هم که نمیدونستیم قضیه از چه قراره عین هویج پوکرفیس نگاشون میکردیم:| یهو یه دختره اومد و با هیجان گفت( علامت دختره∆) ∆وااااایییییییی شما تنها کسایی هستید که تو کل این دوترم که این هیولا ها اینجان تونستین جلوشون وایستیییید!!!! +عاااا.... چرا مگه اونا کی اَن که هیچکس تاحالا جلوشون واینستاده:/ دختره پوکر فیس شد و گفت∆اوه...! مگه شما نمیدونید اونا کین؟؟! -باید بدونیم؟! :/ ∆خبببب... پس بزار معرفیشون کنم.( انتظارها به پایان میرسددددد )اون دوتا معروف ترین و همینطور قلدرترین پسرای دانشگاهن که کل دخترا عاشقشونن و پسرا ارزو شونه بتونن با یکی ازون دوتا حرف بزنن. اونی که داشتی باهاش میجنگیدی اسمش جئون جونگ کوک و اونی که وایستاده بود و نگاه میکرد پارک جیمین ههست. جونگ کوک پسر دبیر جئون عه و این یکی دیگه از دلایلیه که هیچکس جرعت نمیکنه سمتشون بره.∆حالا ازین گزشته. میخواین چه مجازاتی براشون در نظر بگیرید؟! منو گارام بهم نگاه کردیم. -هممم... خب باید راجبش فکر کنم. و بدون اینکه سرمو بندازم پایین به زمین خیره شدم. جمعیت دورمون دیگه رفته بودن ∆عااااو راستی خودمو معرفی نکردممممم*و یه لبخند بزرک روی لبش ظاهر میشه و دستشو به سمتمون دراز میکنه* من لی سوآ هستم. میتونید سو صدام کنید^^ +چوی گارام*😊
تو راه پله ها:+چه وونا! جدی چی برای مجازاتشون بگیم؟ -خب...، میتونیم بگیم از دانشگاه برن. اینجوری همه راحت میشن و خودمونم قرار نیست بیشتر ازین اذیت شیم. +اوهوم خوبه. اما به نظرت میرن؟ اون جونگکوک ل..ع...نتی پسر دبیر جئون عه بعید میدونم به این راحتیا برن. راس میگفت سکوت کردم و به جلو خیره شدم تا رسیدیم. در پشت بوم و باز کردم و با چهارتا چشم عصبانی و حرصی روبه رو شدم:| بی تفاوت به جونگ کوک که انگار داشت از کله ش دود بلند میشد رفتم و لبه پشت بوم نشستم و پام و انداختم پایین. ÷بهتره تصمیم گرفته باشین چه مجازاتی بهمون بدین چون اصن دلم نمیخواد بیشتر ازین وقتمو پای شماها هدر بدم. بلافاصله بعد از اینکه اینو گفت خیلی ریلکس و درحالی که به جلو نگاه میکردم گفتم-از دانشگاه برین. گارام اون گوشه وایستاده بود و با تردید به من نگاه میکرد. جونگ کوک با صدای اروم گفت ×نمیشه... بهش نگاه کردم و گفتم-قرار بود هر مجازاتی و قبول کنیم! جیمین با لحن محکم اما ارومی که انگار یکم توش هاله ی غم وجود داشت تو چشام نگاه کرد و گفت÷نمیتونیمّ! +یه جور میگی انگار به زور اینجا نگهت داشتن خوب چرا نمیتونین؟-_- جونگ کوک و جیمین بهم نگاه کردن و با تعجب گفتن ×شما نمیدونید ما کی هستیم؟!
-مگه پسرای رییس جمهورین که بدونیم کی هستین؟ و به گارام نگاهی معنا دار کردم که سوتی نده*اونا میدونن جیمین و جونگ کوک کی هستن 0v0 جونگ کوک پوفی کشید و گفت×پوفففففف.من جئون جونگکوکم. پسر دبیر جئون. اینم پارک جیمین پسر عمومه. گارام پرید وسط حرفش +پس چرا فامیلاتون یکی نی:/ ×پسر عموی ناتنیم:/ مکث کرد و گفت×ما از اولشم نمیخواستیم بیایم اینجا. ما تو دانشگاه.... امریکا قبول شدیم اما پدرم مجبورمون کرد انصراف بدیم و بجاش اینجا مشغول درس شدیم و برای همین نمیتونیم از اینجا بریم. و به زمین خیره. سوت زدم-عجبا.. و دوباره به جلو خیره شدم که گارام اومد و دم گوشم چیزی گفت. با سر حرفشو تایید کردم و بعد از مکثی کوتاه و با لحنی اروم پرسیدم-چرا قلدری میکنین؟ ÷هوووم( صدای نفس عمیق) اوایل که اومده بودیم اینجا کسی که قربانی قلدری میشد ما بودیم، همه به چشم تحقیر نگاهمون میکردن. پس ماهم خواستیم کسایی بشیم که جرعت نکنن بهمون چپ نگاه کنن. حتی الانم سعی میکنیم فقط به اونایی که تحقیرمون میکردن قلدری کنیم. ما واقعا دلمون نمیخواد به ضعیفا زور بگیم. +پس اون دختره تو غذاخوری...؟! ×اون بیشتر از همه تحقیرمون میکرد و حالا داره سعی میکنه خودشو مظلوم نشون بده تا بلکه مارو اخراج کنن. -پسسس.... قلدری رو کنار بزارین. جفتشون با تعجب بهم نگاه کردن..ادامه دادم-قلدری رو کنار بزارین و به بقیه کمک کنین اینجوری دید بقیه کامل نسبت به شماها عوض میشه و دیگه هم سرتون قلدری نمیکنن. و بیخیال بهشون نگاه کردم. +ای وااااییییی اصن حواسمون به ساعت نیست چه وووون باید بریم کافههههه. یهو برق از سرم پرید و با چشای از حدقه در اومده بهش نگاه کردم-راس میگییییی. و با سرعت باد پایین اومدم و دویدیم سمت در تا بریم بیرون، دم در به جونگ کوک و جیمین نگاه کردم و گفتم-حالا وقتشه که به قولتون عمل کنین و مجازاتتون و انجام بدید و رفتم پایین گارام هم پشت سرم راه افتاد. جونگ کوک ویو: به محض اینکه رفتن عین بمب از خنده منفجر شدیم🤣🤣🤣🤣اونا جدی باور کرده بودن؟!🤣😐😂 $دیریرین🌚😂
حمایت کنید بچه ها:))) فالو و لایک و کامنت هم یادتون نره، گزارش هم نکنید الکی:|🤌🏻💜 ناظر جونم لطفا منتشر کن🥺💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیی دمت گرم😎😎😎😎😎
قربونت🫂🫡🫡🫡💜💜
عالیی
💜۴💜
؛))
لطفا زود پارت بعد و بزار🪐
داستانت عالی💜
عالی بود ادامه بده (:
لطفا به تست اخرمم سر بزنید (اصطلاحات کیپاپ)♥️ مخصوصا نیو کیپاپر ها خیلی به دردشون میخوره 🌹
ناظر همه تست هات تو این اک پین نداره 😁
خوشحال میشم به تست های جدیدم«کلاس نویسندگی» یک نگاهی بندازی آخه میدونی...لایک و کامنت های خیلی کمی داره:)