اینم پارت جدید از فیک عشق رومخخخ:)) میدونم خیلی دیر گزاشتم و معذرت میخوام ، گفته بودم میخوام پارت هارو بیشتر جلو ببرم واسه خودم ولی کلا یه پارت جدید نوشتم ذهنم یاری نمیکنه:)))
P9: :همچنان چه وون ویو
همینجوری در حال عکاسی بودیم که ~چشمم روشن دوتا کارمند تازه کارم نشستن دارن خوش و بش میکنن*با خنده*$چیه انتظار داشتید الان یهو جیمین و جونگ کوک از راه برسن؟ نه عزیزانم اینجا ازین لوس بازیا نداریم🗿🗿😂😂😂)+اوُموُ*یه حرفی که کره ای ها معمولا وقتی تعجب میکنم میگن*! رییس!! من و گارام ایستادیم رو به رییس وو و هاراپوجی همچنان نشسته بود. -*رو به رییس*عاااا.. بزارید معرفی کنم، ایشون پدربزرگمون هستن*رو به هاراپوجی* و هاراپوجی، ایشون مدیر این کافه رییس وو هستن😄 ~هاه هاه هاه هاه*اگه کی دراما نگاه کنید میدونید پیر مردا چجوری میخندن تو کره، رییس وو الان اونجوری خندیده:)😂حال میکنید چجوری براتون همه چیو توصیف میکنماااحال از دیدنتون خوشبختم😄 و با هاراپوجی دست میدن .-من میرم اب بیارم. و رفتم سمت اشپز خونه. داشتم اب میخوردم که یه، یعنی دوتا صدای اشنا شنیدم که باهم ترکیب شدن:/ ×و÷*همزمان*اجوشی! سریع از اشپزخونه برگشتم و دیدم همه دارن به اون دوتا نگاه میکنن. -شما، شما.. (چه وون و گارام همزمان تقریبا با صدای زیادی بلند گفتن)+و-شما اینجا چیکار میکنید!!! جونگ کوک و جیمین داشتن با بهت و تعجب به من و گارام نگاه میکردن که ~وااااا پسراااا پارسال دوست امسال اشناااااا😄😄
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
عه بازم کم نوشتی که
ولی قشنگه دمت گرم خسته نباشی.
میسیز
دیگه واقعاااا از پارت بعد زیاد میشه🗿🗿😂😂😂🤧👍🏻 ولی اینطور که بوش میاد قرار نیس شرطا برسه و احتمالا دیر تر بزارم پارت بعدو🤧
منتظره پارت بعدیم
شرایط که برسه میزارم:) 💜
نمیتونی اگه خواستی فیک بنویسی تو تستچی بزار؟
تو تستچی منتشر نمیشه اخه... یونو🗿😂🫂
هیی اگه میتونستم ویسگون دانلود میکردم ولی نمیتونم ارررر
منم ندارم از سایت وارد میشم:) 🗿😂
من از سایت وارد میشم مشکل داره
عه
خیلی خوبه داستانت
میسیی:))) 🫂🫂🫂✨
منتظرمم
شرایط که برسه پارت بعد و میزارم:) ✨💜
عالییی
✨🗿💜💜💜💜🫂🫂🫂