در ادامه ی پارت قبل : در رو باز می کنه و می گه:"ن...ناکلز؟ عجیبه... یکم خوشحالی؟" ناکلز لبخندی غیر معمول بر لب دارد و نیشش حسابی باز است، ناکلز می گوید :"نه خوب خوبم شدو جون، داشتم فکر می کردم تو خیلی تنهایی گفتم بیام اینجا از تنهایی دربیای😐👍" شدو:" اگه از تنهایی رنج هم میبردم قطعا با تو نمی موندم." و در را به روی ناکلز می بندد (نویسنده رفت تو فاز معلم ادبیات😐)
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
😉🌷
عفونت بیمارستانی؟
☠️
میدونید؟ واقعا خوشحالم که شدو سرش نخورد به میز اوف نشد😂
آره خداروشکر اوف نشده😂👌
واقعا تحمل شدوی مهربون از ناکلز مهربون سخت تره😂 با زمردی هرج و مرج خاله بازی میکرد😂
اگه اوف شد امیدوارم زمرد هرج و مرج چایی دوست داشته باشه😂👌
شدوی اوف شده: اوووه خانم زمرد هرج و مرج...بازم چایی میل دارید؟😊😊(*خنده نخودی*)
جان ما؟ 😂😂🤣🤣🤣شدووو😨😂😂😂😂اقا خیلی خوبه این داستان
ممنون😂😂😂👍
خواهش
ناکلز بیچاره😂
دیگه چه انتظاری داری
ISTJ بود برعکس شد، شد ENFP😂😂
احساسی بسیاررر😂😎💪👍