ببینین چق خوفم زودتر براتون گوذاشتم:))))
_خب بچه ها...هفته دیگه از این فصل امتحان دارین هیچکس غایب نباشه و به اوناییم ک امروز نبودن بگین...معمولا اخرین نفر از کلاس بیرون میرفت،چون اکثر مواقع بخاطر سر و صدای بچه ها نمیتونست روی نوشتن نکات روی تخته توجه کنه...لبخند کوچیکی زد و برگشت تا کیفشو برداره ولی..._میونا،دنبال اینی؟...وای خدا...دوباره چه وون...همیشه خدا میون رو اذیت میکنن،ولی چرا؟...چون وقتی میون تازه وارد دانشگاه شده بود درخاست دوستی چه وون رو قبول نکرد...چون اکیپ خیلی بددهنی دارن و رفتاراشون مورد پسند میون نیست..._چه وون کیفمو بده کلاس بعدیم الان شروع میشه..._عیب نداره،یکم دیرتر برو...بزا ببینم تو این چی هس ک اینقد سنگینه؟...چه وون کیف میون رو برعکس کرد و کل کتابای میون به همراه البوم عکسای بچگیش با یوکی از توی کیفش افتاد..._نه نک...میون سریع سمت کیفش رفت و بدون توجه به کتاباش البوم رو برداشت..._میدونی ک چیزی به اسم گوشی هست؟...چرا هنوز از البوم استفاده میکنی؟توی گذشته سیر میکنی نه؟..._اینکه من تو چه زمانی زندگی میکنم به تو هیچ رفت و امدی نداره...میون اخر جملش رو با داد گفت و باعث شد چشمای چه وون درشت شه..._چیکار کردی؟..._سرت داد زدم...خوشت اومد؟بلندترم بلدم..._چه وون بیا بریم..._نه واستا،به چه جرعتی اینطوری با من حرف میزنی؟..._تو هیچ عددی جلوی من نیستی،من با ادمایی که جای بابام بودن ف..ش نا*وسی دادم...چه وون به قدری از رفتار میون عصبی شد که کیفشو گوشی کلاس پرت کرد و یقه میونو گرفت..._هواست باشه چی میگی...میون واقعا از اینکه همیشه مورد تمسخر اینا قرار بگیره عصبی میشد و الان وقت خوبی برای خالی کردنش بود...البوم عکس رو روی نزدیکترین نیمکت کلاس گذاشت و یقه چه وون رو محکم گرفت..._اگه نباشه؟...چه غل*طی میکنی؟...چه وون محکم موهای میونو گرفت و اونو به دیوار کلاس چسبوند..._هرکاری ک بخ...میون ارنجشو محکم توی صورت چه وون زد و دعوای مفصلی شروع شد...نصف دانشگاه شاهدش بودن..._برین کنار بچه ها...دخترا دختراااا...همو ول کنین...اینجا دانشگاه،رینگ بوکس نیست...چه وون این بار اولت نیس ک توی دانشگاه من دعوا راه میندازی...همین الان میتونم پروندتو بدم زیر بغلت و از دانشگاه شوتت کنم بیرون،ولی اخر ساله...و میونا،تو اصلا دختر دعوایی ای نبودی...چرا داشتی کتکش میزدی؟...میون بدون اینکه به حرفای خانم لی گوش بده فقط با حرص به چه وون نگا میکرد و خون مثل ابشار از گوشه لبش پایین میومد...همون لحظه فرشته نجاتش اومد..._برین کنار،میونا...اونیی،لبت...یوکی میدونست کی میتونست این کارو با میون بکنه ولی چون خانم لی اونجا بود نمیتونس بزنه فکشو پیاده کنه..._یوکیا،میون چش شده؟..._اونی من هیچیش نیست،این دختره روز به روز روانی تر میشه..._من هیچ کاری نکردم میون دعوا رو شروع کرد..._لابد عمم اومد کیفمو ازم گرفت و کل محتویات توشو روی زمین ریخت؟..._بسههه...میون و چه وون جفتتون تنبیهین...همین الان میرین کیفاتونو بر میدارین و مشغول تمیز کردن کتابخونه میشین...(استایل دخترای دانشگاه)
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
31 لایک
اگه میخواین فالوورتون زیاد شه بیاین پیویـم تا من شرایط رو بهتون بگم سوییتی ها3>
راستی من بک هم میدم•=•
پین؟^~^
ادمین اگه دوست داشتی پاک کن:`]
کاپل اصلی کیان؟
عاممم... یوکی و سوکجین و میون و نامجو😃
یه سوال
ارمیای؟
ها بابا...ی چارسالی میشه...
بلینکم هستم میدزی و نورلندم هستم:))))
آهان من فک کنم یک ماه از ارمی شدنم نگذره ولی تقریبا یه ساله بلینکم
جدی؟ 🌝گوگولیییییییی
کمک نمیخای؟ 😂😭
نه بابا فک کنم از تو بیشتر اطلاعات دارم😂😂
عافرین😂😭
ممنون😂😂😂
ولی بیوت😂
فراموش نشدنیههه😂
عه بیوت کجا رفت؟😐
عه نمیدونم🤡
😂😂😂
وای عالی بود
🌚❤
پارت بعد؟🤧
رد شد:///
نظر سنجیش میکنی؟🥺💔
دوباره دارم مینویسم:)
دارم م ی م ی ر م بعد تو هنوز پارت بعدو نزاشتییی؟ جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغعغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
:)))
ارامش خودتو حفظ کن عیزم:)
:)))
ارامش خودتو حفظ کن عیزم:)
اخ اشتباه گفتم منظورم این بود که بزار😢ببخشیییییید
عا:////
قربونت عیب نداره😂💪🏻
پارت بعد رو زود نزاریااا
عم...عمممم...
تو بررسیه:)))
از پارت بعد ایشالا😔💪🏻
حمایت میشههه :)))💖💖💖
ملسییییییییییییییییییییییییییییییییی:))))))))))))))))))))))))))))