وقتی تکالیفم تموم شد دوباره گوشیمو برداشتم تا چک کنم و ببینم چخبر تو گوشیمو حدوده ساعت های ۶ شده بود که دیدم دن هم آن شده خیلی خوشحال شدم سریع رفتم پیویش و گفتم سلام
اونم سین زد و شروع کرد تایپ کردن
با دن شروع به چت کردن کردم انقدر مشغوله چت بودیم که متوجه نشدیم ساعت ۸ شده تو اون بازه ی زمانی که کناره دن بودم خیلی برام جالب بود غمام همشون فراموش میشدن همش میخندیدم و خوشحال بودم برام خیلی جالب بود دن چجوری انقدر پسره شادی بود چجوری میتونست همیشه بخنده
اصلا اون تاحالا پیش میومد که ناراحت بشه؟ آخه تاحالا ندیده بودم دن جلویه من از ناراحتیاش بگه و بخواد حتی یک روز ناراحت باشه برام خیلی عجیب و جالب بود این اخلاق و شخصیته دن
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
عالی بود
پارت خای بعدی رو زود به زود منتشر کن 😍
چشم حتماااا:)))))
عالیییی 💫🌹
))))
پایانش کیه؟
مشخص نیس