سه ماجرا در جنگل (پارت 1)

5 اسلاید پست توسط: dark snipe انتشار: 8 ماه پیش 9 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

یه روز سرد زمستون بود من داشتم با دوستانم به مدرسه میرفتم وقتی به انجا رسیدیم یک صدای بزرگ انفجار از پشت مدرسه امد و به نظر می رسید فقط یک انفجار معمولی نبوده همه با سرعت خیلی زیاد می دویدند و جوری فریاد می زدند انگار که یک هیولا یا چیزی شبیه به ان رو دیدند ما هم به دویدن ادامه دادیم و به سمت جنگل فرار کردیم وقتی مطمئن شدیم که چیزی نیست همون جا وایسادیم تا استراحت کنیم و خواستیم با کسی تماس بگیریم ولی هیچ انتنی نداشتیم با اینکه خیلی هم از شهر دور نبودیم _مکس گفت که باید دوباره به شهر بر گردیم شاید همه چیز درست شده باشه وقتی به شهر رسیدیم هیچ کس نبود انگار همه رفته بودن برای همین به جایی که محل اتفاقات انفجار بوده رفتیم همه جا ساکت بود و بازم کسی انجا نبود *الیوت گفت باید از هم جدا شیم خداحافظی کرد و رفت من و مکس هم به سمت خونه هایمان راه افتادم وقتی به خونه رسیدم برادرم رو صدا زدم و بقیه خانوادم رو ولی کسی جواب نداد خیلی نگران شدم و به سمت خونه الیوت راه افتادم تو راه تو این فکر بودم که چه بلایی سر مردم امده و چرا فقط ما نا پدید نشدیم یا کسی دیگه ای هم به جز ما اینجا هست سوال های خیلی زیادی توی سرم می پیچید وقتی به خونه الیوت رسیدم اون هم مثل من نگران بود هیچ کس بجز ما نمونده بود وقتی داشتیم میرفتیم پیش مکس من از الیوت پرسیدم که کس دیگه ای رو ندیدی که به سمت جنگل بیاد * چرا این رو می پرسی من هم گفتم چون وقتی که ما توی جنگل بودیم تنها کسایی بودیم که ناپدید نشد ولی کل مردمی که تو شهر بودن ناپدید شدن * الان به خونه مکس رسیدیم بیا از ان هم بپرسیم شاید ان چیزی دیده باشه ولی ما هر چقدر که مکس رو صدا زدیم جواب نداد برای همین مجبور شدیم خودمون بریم دنبالش (مکس مکس مکس مکس) * الکس فکر نکنم مکس خونه باشه یعنی ممکنه که اون هم ناپدید شده باشه یعنی ما اخرین بچه های روی زمین همینطور که حرف می زدیم صدای خیلی عجیبی میومد به سمت صدا رفتیم و به جنگل رسیدیم * مطمعن بودم که این یه جنگل معمولی نیست یعنی به احتمال خیلی زیاد این جگل باعث همه ی این اتفاقات بوده ما به داخل جنگل رفتیم انگار یه انرزی عجیبی ما رو جذب می کرد وقتی کمی جلوتر رفتیم یه سنگ خیلی عجیب دیدیم که به رنگ سرمه ای بود و می در خشید (تا حالا هیچ سنگی به این شکل ندیده بودم) سنگ رو برداشتم و س.........

.........