از زبان تام و سابین " خوابیده بودم که صدای شکستن شیشه اومد و بعدش هم یکی جیغ زد سریع از روی تخت بلند شدم و رفتم دم در اتاق که دیدم سابین/تام هم دم در اتاقشه باهم رفتیم پایین که ببینیم چه شده داشتیم میرفتیم پایین یک صدای
گروپ هم اومد اهمیت ندادم رفتیم پایین
دیدم کاگامی گوشه آشپز خونه است و با دستی در این حالت 👆 روی میز رو نشان میده روی میز رو نگاه کردم که دیدم
سابین " سوسکه اونجا سوسکه (جیغ و داد ) سریع رفتم پیش کاگامی تام " اونجا یک سوسک بود که یکدفعه سابین جیغ زد و رفت پیش دخترش 🤦 مادر دختر مثل همن که لوکا اومد و رفت از داخل کمد اتاق خودش حشره کش آورد و سوسک را ترور کرد چه عجب تو این خانواده یکی به من رفته بعد از اینکه سابین با هزار مدل
روش مطمئن شد که سوسک مرده اومد پیش من گفت " فردا شب تو این خونه نمی خوابیم گفتم " باشه و همه به اتاقشان رفتند * فردا صبح * ...
گفتی ۵ لایک
حالا ۶تاس👍📚
پس
پارت بعدی کوووووووووووووووووووووووووو📢😮✊؟
بدو بنویس دیگه😫!!!
در صف انتشاره
آااااخ😣😫 بد دردیه😫🤦🏻♀️😫🤦🏻♀️
یادت رفت اینو بزاری توی لیست پارت های داستانت😃
طبق معمول ،حد عالی بودن را رد کرده بود😄
اسلاید اول رو هرچی میخونم سیر نمیشم🤣
سوسک سوسک
عالییییی