فصل دوم جاسوسان نامحسوس شروع شد!🎉
*فلش بک*
- آدرین!
- بله مامان؟
- یه لحظه میای؟
رفتم طبقه ی پایین.
- چیزی شده؟
- یه خانم جوانی تو حیاط کارت داره.
- اسمش چیه؟
- نمیدونم چیزی بهم نگفت. فقط گفت میخواد ببینتت.
- باشه.
به سمت در رفتم و بازش کردم. با اولین نگاه چشمم به مرینت خورد. نشسته بود و دامنش روی چمنا پخش شده بود. با اون انگشت های ظریفش گل ها رو لمس میکرد. موهای قشنگش که توسط باد تکون میخورد تو خورشید میدرخشید و در کنار گل های سرخ ترکیب خیلی قشنگی رو درست کرده بودن. یه پروانه پرواز کرد و روی دستش نشست. مرینت خنده ی کوچیکی کرد که قلبم لرزید. بعد پروانه به سمت من پرواز کرد و مرینت که یا چشماش اونو دنبال میکرد، چشمش به من خورد. خیلی وقت بود ندیده بودمش. تقریبا، دو هفته. هر دومون خیلی کار داشتیم و نمیشد همو ببینیم.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
وقت کردی به پستای منم یه سر بزن مهربون:)
در ضمن پستت بسی زیبا و مفید بود♡
زیبا بود
ممنون✨
خیلییی خوبه که فصله دو داره((:
اوهوم:)
اجو پارت بعد کجا محو شده 😐💔
همونجایی که پارت داستانای تو محو شده😁
فهمیدی کجاست به منم بگو😂
تازه حمایت ها هم خیلی کمه😔
اهم گرفتم 😐💔😂
اجی برا منم حمایت ها کمه
ولی نا امید نشه تو بهترین نویسنده جهانی ❤🙂
این چه حرفیه، ممنون🤍
تو هم نویسنده ی خیلی خوبی هستی💗
و همینطور بهترین آجی دنیا🥺☺️
ممنون آجی قشنگم ❤🙂
وایییی آجیییییییی
الان قسمت 26 فصل 5 رو دیدم و دلم میخواد جیغ بزنمممممم
تو دیدیش؟
آره آجی منم دیدم خیلی باحال بود
اجوووو عاشقتم عالی بود ❤
مرسی آجی🤍
عالییی
💕
عالی بود ولی حیف که کم بود
ممنون❤️