پارت اول
سلام داستانم درباره میراکلس هست اگه لایک به ۱۰ نفر برسه پارت ۲ هم میزارم
خوابیدم و با صدای بابام پاشدم . خمیازه کشیدم و می خواستم دوباره بخوابم . بعد تیکی گفت " مرینت نخواب ، مگه امروز تولد آدرین نیست ؟ از جام پریدم و از تخت افتادم به تیکی گفتم آره امروزه. داد زدم وای وای براش چی بخرم بعد تیکی گفت " مگه تو از الان تا ۳۰ سالگی آدرین کادو آماده نکردی؟!. بهش گفتم آره و بعد سریع صبحانه خوردم و لباس مناسب پوشیدم و به مدرسه رفتم.
پیش آلیا رفتم . اون با همه ی بچها هماهنگ کرده بود . اونا کلاس رو تئزین کرده بودن .خیلی قشنگ. نینو و ایوان تصمیم گرفتند به خانه آدرین برن و بیارنش اینجا. اونا به خانه آدرین رفتن .پدر آدرین اجازه داد تا بیان داخل اونا از پدرش اجازه گرفتند تا آدرین رو به جشن تولد ببرند. اما پدر آدرین اجازه نداد و گفت "..
آدرین نمی تونه بیاد چون یک کار مهم داره . اونها ناراحت شدند و به مدرسه اومدند .ارباب شرارت اونها رو شرور کرد ا. اونها شرور هایی بسیار قوی بودند .میلن " من دیدم که نینو و ایوان شرور شدن . دیدم مرینت با سرعت به طرف کوچه میره می خواستم دنبالش برم اما.
نینو و ایوان که شرور شده بودند منو به یک عروسک کوچک تبدیل کردند . مرینت" من دیدم که اونها همرو به عروسک تبدیل کردند سریع تبدیل شدم وبه سمت برج ایفل حرکت کردم تا برج ایفل و آدمایی که روی اون هستند به عروسک تبديل نشند اونجا آدرین بود و من دیدم که اون به طرف آسانسور رفت.
من رفتم و اون آدمارو که روی برج ایفل بودند رو نجات دادم بعد یادم اومد که آدرین رو نجات ندادم سریع به سمت آسانسور حرکت کردم و آدرین رو دیدم هنوز حرفی نزدم که دیدم آدرین گفت پلگ پنجه ها بیرون و بعد تا منو دید گفت عه تو که منو ندیدی ؟ من گفتم "ن ن نه.بعد به سمت شرور ها حرکت کردیم و دیدیم که اونها همه ی جهان رو به عروسک کوچولو تبدیل کردند بعد کت نوار گفت اینا به خاطر کی شرور شدن من گفتم به خاطر آدرین و کت تو دلش گفت یعنی به خاطر من ؟! و بعد پرسید..........................
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود پارت ۲ رو هم بزار واقعا خوب بود
عالی
خیلی عالیه خسته نباشی✨🍭
عالی بود پارت دو هم بزار
عالی😍