
قسمت ۲
اگرچه سرودههای وی در دایرۀ ادبیات غنایی و بعضاً تعلیمی جای میگیرد، اما اندکی تأمل در شعر او نشان میدهد که وی از داستانها و موضوعات حماسی، به خوبی آگاهی داشته و با استادی و مهارت تمام توانسته این مسئله را در شعر خود بازتاب دهد. جدا از این، شعر رودکی نشاندهندۀ فضا و حال و هوای حماسی است که بر جامعۀ آن روزگار سایه افکنده بود. رودکی اغلب در توصیفات غنایی از عنصر حماسه بهره برده و بدین وسیله به شعر خود صلابت و فخامت ویژهای بخشیدهاست. یکی از مهارتهای او کاربرد صور خیال، از جمله تشبیه و استعاره در اشعار است، تصاویری که رودکی در اشعارش به کار برده، بر عکس شعرای دیگر سبک خراسانی، متحرک و جاندار است. در میان تصویرهای گوناگون، تشبیه مهمترین آرایه در شعرهای رودکی به شمار میآید. با بررسیهایی که از سرودهایش به عمل آمده، اکثر تشبیهات او از نوع حسی به حسی و عقلی به حسیاند که در انواع مختلف آن، از جمله: تشبیه مضمر، تفضیل و… به کار رفتهاست. مفاخره یا خودستایی از مضامین رایج در شعر فارسی است. رودکی سمرقندی نیز از این موضوع بهره بردهاست. او گاه به شعر خود میبالد و گاه به امور دیگری که در این مقاله تحت عنوان مفاخرات غیر شعری بررسی شدهاست. در ستایش شعر خود، او بر خصایصی چون اعتدال کلام، محتوای اشعار، تأثیر و قبول آن و شهرت و فراگیر شدنش تأکید میکند. در این دسته مفاخرات او بیشتر درصدد جلب توجه ممدوح و رقابت و منافست با دیگر شاعران است. در مفاخرات غیرشعری او به صفات و ویژگیها و شرایطی که بهویژه در ایام جوانی از آن بهرهمند بوده اشاره میکند و به آنها میبالد.
او زادهٔ نیمهٔ دوم سدهٔ سوم هجری بود. رودکی در دربار امیر نصر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد. میگویند رودکی حدود یک صدهزار بیت شعر سرودهاست[ و در موسیقی، ترجمه و آواز نیز دستی داشتهاست. رودکی در سه سال پایانی عمر مورد بیمهری امرا قرار گرفته بود. او در اواخر عمر به زادگاهش بُنَج رودک بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) در گذشت. او مدحکنندهٔ[۱۲] امیر سعید نصر بن احمد اسماعیل (۳۰۱–۳۳۱ هجری) امیر سامانی، ابوجعفر احمد بن محمد بن خلف بن لیث یا بانویه امیر صفاری (۳۱۱–۳۵۲ هجری)، ماکان پسر کاکی سردار دیلمی و خواجه ابوالفضل بلعمی وزیر سامانیان — که رودکی را به نظم کلیله و دمنه انگیزاند — بوده است. دربارهٔ صلههای گرانی که او از ماکان گرفت خود چنین سرود: بداد میرِ خراسانش چل هزار درم وز او فزونی یکپنجِ میرِ ماکان بود رودکی فرزندی به نام عبدالله داشتهاست که در بیشتر تذکرهها پیش از نام خودش میآمده و از این رو به ابوعبدالله معروف شده بود.
رودکی با وجود تقدم نسبت به شاعران بزرگ ایران زمین از پرکارترینها نیز بهشمار میرود. ابیات او در گزارشهای رشیدی سمرقندی، جامی در بهارستان، نجاتی و شیخ منینی و مؤلفان «حبیب السیر» و «زینت المجالس» و «مفتاح التواریخ» در همه و همه تعداد ابیات رودکی بیش از یک میلیون محاسبه کردهاند که آمار ارائهشده اندکی در شمار با هم متفاوت است.
در تذکرهها آمده رودکی چنگنواز بودهاست. میگویند توان و چیرگی رودکی در شعر و موسیقی به اندازهای بودهاست که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی چنان تأثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر «بوی جوی مولیان» بدون کفش، هرات را به مقصد بخارا ترک کرد. این داستان که در کتاب چهار مقاله از نظامی عروضی آمدهاست بر این قرار است که امیرنصر سامانی (یا امیری دیگر) از بخارا به هرات میرود و دلبستهٔ هوای هرات میشود. بازگشت به بخارا را چنان فصل به فصل عقب میاندازد که مدت چهار سال او و ملازمانش در هرات میمانند. لشکریانش که دلتنگِ بخارا شده بودند به رودکی که در آن زمان نزد امیرمحتشم و مقبول القول بود روی آورده و به او گفتند اگر هنری بورزد و شاه را به بازگشت به بخارا ترغیب کند پنجاه هزار درم به او پاداش میدهند. رودکی نیز میدانست در این هوای لطیف نثر کارگر نیست و باید چیزی بسراید و بنوازد که از هوای هرات لطیفتر باشد
این رو قصیدهایی میسراید و هنگامی که امیر سامانی صبوحی کرده بود، چنگ نواخته و آن تصنیف را با آواز میخواند؛ و امیر چنان تحت تأثیر قرار میگیرد که بدون آنکه کفش را در پایش کند سوار بر اسب میشود و مستقیم به سوی بخارا میتازد؛ و نقل است که کفشهایش را تا دو فرسنگ دنبال او میبردند؛ و رودکی پنجاه هزار درم از لشکریان میگیرد. البته در صحیح بودن روایات تاریخی چهارمقاله و نظامی تشکیک است.آن قصیده اینگونه است:
بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی ریگ آموی و درُشتیهای او زیرپایم پرنیان آید همی آب جیحون از نشاط روی دوست خنگ ما را تا میان آید همی ای بخارا، شاد باش و دیر زی میر زی تو شادمان آید همی میر سرو است و بخارا بوستان سرو سوی بوستان آید همی میر ماه ست و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همی او برای سرودههای آهنگین خود یک راوی داشته که نامش احتمالاً مج یا ماج که اشعار رودکی را با صدای خوش میخواندهاست. خود رودکی در شعر خود از او به نام مج یاد میکند. اما فرهنگ انجمن آرای ناصری نام او را ماج ثبت کردهاست بعدی چالش هست.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)