اختلاف خانوادگی پارت ۷و۸و۹

🧡ساک خانوم رو که برداشتم کمرم شکست 💙آخ یادم رفت 🧡خانم آدم گذاشتین این تو خیلی سنگینه ❤️تنبلی می‌کنی بزار خودم بردارم آیی کمرم این چیه توش💚خب سرش رو باز کن 👒بفرمایید بیرون اگر سنگینه من بیارم 👑رفتم ساکن را بردارم که دیدم کراک نیست حتما تو ساک مرینت ❤️بله ممنون 👒اخخخ سرش رو باز کردم چییی شما انسان با خودتون حمل میکنید ❤️داداش کراک 💙به آلیس پیام دادم بیخیال شه👒ایندفعه برید ولی دیگه تکرار نشه ❤️چشم ممنون 💚خب فقط ماریتا آدرین مونده و تمام 🧡و خواهر های من هی اون مایکل نیست ❤️چرا بریم ادمش کنیم هی تو 💙چیه دعوای اخرمون آدم نشدی خواهرم خوب آدمت کرد ❤️خفه شو 🖤مرینت میشه ایندفعه رو ول کنی ❤️چرا 🖤خب بعد تصادف یکی من رو دزدید امروز هم من رو آورد تو هواپیما بعد آتیش انداخت این دسر کمکم کرد که آزاد شم آتیش هواپیما هم اون خاموش کرد ❤️واقعا 💙اره خب درضمن جو برای مذاکره فقط بخاطر خواهرم اینکار را کردم برادرت هم همینجوری آزاد کردم 🌊چی تو برادرش رو آزاد کردی 💙اره خب مگر چیه 🌊باید در ازاش ...💙بهم اعتماد کن 🌊باشه😡😡😡 ❤️راستی ازت ممنونم 💙خواهش میکنم به خاطر آزاد کردن الیا سزار ❄️بله 💦طبق نقشه 💙فعلا

الکساندر و جاستر رو دیدم که پشت دیوارن بهشون چشم غره ای رفتم 💜بیا بریم🎩کاملا موافقم 👗چرا بهتون چشم غره ای رفت 💜خوب ما کاملا تمام جریان را گفتیم 🧢خب من میگم اگر نکشتتون بهتون لطف فراوان کرده 🧣باهات موافقم 💜ما با هم دوستای بچگی هستیم حتما میبخشدمون 💙من میرم دستشویی 🌊باشه پس بیا سر فلکه متظرتیم 💙 باشه خب جاستر میکشمت 💜اروم باش عزیزم 💙فیلیکس از وسط برو اونور 👗راستی من هنوز خدمتکار مرینت هستم 💙نه نیازی نیست 💜من یک کار خوبی هم کردم 💙خوب چه کاری 💜زمانی که داشتید پیاده می‌شدید فلش مرینت رو با غلط تو عوض کردم الان فلش تو پر از اطلاعات 💙احمققق😡😡😡من خودم فلشم رو با فلش مرینت عوض کرده بودم زمانی که الیا رو بستیم چون فلشم هیچی نداشت ولی فلش مرینت حتما چیزی داشت الآنم این فلش بدرد نمیخوره میکشمت💜ببخش💙تو و الکساندر از من چیزی نخواهید راستی تو هم برو پیش مرینت 👗باشع 🎩خب من می‌دونم خواهرت کجاست 💙واقعا 🎩اره داخل ساک هست 💙بازش کردم راست می‌گفت یعنی این همه مدت خواهرم دست تو بود یقش رو گرفتم پرتش کردم جوری ک سطل اشغال نصف شد 🍌خواهر خوابیده 🧢آروم باش حتما دلیلی داره 💙بسیار خوب ۴ ثانیه فرصت میدم توضیح بدی 🎩من وقتی داشتم کراک رو بیرون اوردم از ساک اون رو دیدم ولی چون نمیشد بهت نشون بدم صبر کردم 💙ببخشید الکساندر نمیخواستم اینجوری شه 🎩فدا سرت ظاهراً رو خونوادت حساسی 💙خب اره 🎩رو مرینت چی حساسی 💙یقش رو گرفتم رو هوا شوتش کردم بازم ببخشید ولی رو مخ من حرکت نکن 💨هههووو صبح بخیر 💙آبجی بعد از ظهر 💨خوشحالم که میبینمت اینا کیند 💙قول میدی به کسی حتی داداش جاستر و خواهر لنا نگی 💨قول میدم 💙اینا دوستامن👑لعنتی این سفر مسخره که همش ۵ ساعت بود دعوا رو فراموش کردند این خیلی بده گوشیم زنگ خورد رعیس بود بل....ههههه ...رعییس.سس.س.س🤴احمق معلومه چه غلطی کردی 👑مگه من چیکار کردم رعیس 🤴احمقی دیگه تو کاری کردی که اونا به هم نزدیک شوند احمق میدونی اگر در مرود من بفهمند چی میشه 👑بله عذر میخواهم کاری میکنم از هم دور شوند 🤴امید وارم

💙بریم آبجی 💨بریم داداشی ❤️خب زیاد وقت نداریم باید بریم دنبال آدرین 👑شما نوع های احمق الان اونا رو بیارید بالای غار 👮‍♀ببخشید زود نیست قربان 👑خفه شو همین الان بیار بالا 👮‍♀چشم قربان🧤خب من با دوربین همه جا رو چک میکنم باورم نمیشه آدرین دوپن اون بالا زندانی همراه دوقلوها 👑خب وقتشه سلام خانم مرینت دوپینچینگ❤️شما 👑بنده میخواستم ببینم شما اینجا چیکار میکنید کمکتون کنم ❤️ممنون ما دنبال آدرین دوپن می‌گردیم👑آدرین دوپن بسیار خب بچه ها دنبال آدرین بگردید 👮‍♀👮‍♀👮‍♀👮‍♀چشم 👑فورا پیداش میکنند 👮‍♀👮‍♀👮‍♀قربان بالای غار پیداش کردیم همراه دو تا بچه که در وقلو بودند 🧡خواهر هام 👑لباسی که از مایکل خواستم آماده است 👮‍♀بلکه کاملا قربان 👑خوبه ❤️داداش 🍄 آبجی برو 👑 باید نجاتش بدیم 👮‍♀👮‍♀چشم 🌊خب الان کجا بریم سلام خانم شما میدونید خونه ی دوپن کجاست 🍌دوپن ها یک خونه اینجا دارند الآنم لنا از یک مستخدم هتل پرسید 🐉بله خانم صد قدم سمت راست فلکه رو دور بزنید سمت چپ پلاک ۱۵ 🌊ممنون خانم 💙بچه ها ببینید کی رو پیدا کردم🌊النا آبجی کجا پیداش کردی 💙دست دو تا مرد قوی بود ❤️شکستشون دادیم رفتم داداشم رو بغل کردم ❄️هی پس ما چی 🍄بیاید بغلم ☂ ابجی👮‍♀تکون بخورید می‌میرد ❤️مایکل ابجیم رو ول کن 🖤اشتباهه ابجیمون رو ول کنن 👮‍♀نمی‌تونید ❤️ بکشیش میکشمت 👮‍♀اگر بذارمش قول میدی برم ❤️اره 👮‍♀انداختنش رو زمین و فرار کردم 👑واقعا بی خاصیت بکشینش 👮‍♀👮‍♀👮‍♀چشم ☂آبجی بیا بغلم 💘اومدم 🧡دوقلو ها کجان ابجیام کجان 🌈🌈ما اینجاییم 🧡بچه ها چقدر دلم تنگ شده بود رفتم بغلشون پشتم که نگاه کردم همه اینطوری😢😃 من رو نگاه کردند میخواستم بلند شم که خانم مرینت گفت نیازی نیست راحت باش گفتم ممنونم خانم ❤️اون مایکل جسور خیلی نامردانه بازی می‌کنه ☂بابا مامان کجان ❄️خب در مورد اونا باید بگم که مردند ☔️نه امکان ندارد 🌊خب حالا میخوای چیکار کنیم 💙فعلا دست از کشتنش برمی‌داریم حالا که اومدیم یکم تفریح کنیم بد نیست 🌊موافقم 👗خب ما چیکار کنیم 💜چه بدونم باید صبر کنیم ❤️خب بیاید بریم به یک رستوران خوب 💚نه اول بریم هتل اونجا رستوران هم هست 💦موافقم داداشی

🐉سلام خوش اومدید ❤️ممنون یک اتاق میخواستم ‌...❄️ببخشید یک لحظه آبجی چرا مریم خونه خودمون ❤️سلام چطوری خیلی دیر کردی 👗سلام خانم عذر میخواهم دیر شد نتونستم زود برسم ❤️ راست گفتی ما اینجا یک خونه داریم بیا بریم بجاش رو بلدم 💘دوستت ندارم آبجی ❤️چرا 💘چون عاشقتم 🐢 تو هواپیما اون دختره خیلی قشنگ بود اسمش الیا بود ظاهراً خدمتکار بود به نظرم بریم یک حرفی بزنیم وایستا اون اون باورم نمیشه اون آدرین اگراست یک مدل و یک کار آگاه حرفه ای چه شود 🐢خب سلام 💚سلام شما 🐢من شما رو خیلی دوست دارم میشه یک عکس با هم بگیریم 💚بله حتما نینو 🐢شما من رو از کجا میشناسین 💚رو کلاهت اسمت نوشته 🐢واوو اره میشه با هم دوست شویم 💚باعت افتخارم نینو لاهیف ❤️خب اون کی بود 💚یک طرفدار جدید ❄️آخه کی میاد طرفدار این شه❤️ابجیییی😡😡😡❄️ببخشید 😢 💚خب مرینت نظرت چیه ❤️قبول میکنم عشقم 💚واقعا ❤️البته 🍄مبارک ☂ تبریک میگم آبجی جون

❤️رفتم در خونه رو باز کردم رفتم داخل عجب خونه ای 💦خیلی بزرگه 💙هی شماها کیش کیش ❤️بیخیال یک دفعه شد ما بریم جایی این نباشه 🌊من خودمم این حرف رو با خودم تکرار کردم ❤️وایی بلند گفتم 💙اره و درضمن پدر بزرگ این خونه رو برای تمام نوه هایش چه ریچاردی چه تامی ❤️خب پس باید با هم باشیم 💙چاره چیست 👑یک بمب انداختم تو خونه وای نمی‌دونم چرا منفجر نشد 💜سلام آقا خیلی بده خونه کسی رو بندازی هوا👑بمب کو 💜زامنش که کشیدی بمب رو پرتاب کردم سمت دریا ظامنش هم که تو پرتاب کردی 💙خب جو برتون نداره ❤️شماهم همینطور 💙خونه رو دو قسمت میکنیم ❤️عزیزم چطوری وقتی یک دستشویی داره 💙عجب چیزی گفتی آماده آید وقتشه پرتشون کنیم از خونه بیرون 💘خودت گفتی حق همه است 💙باشه پس یک کار میکنیم ❤️ چی 💙قرعه میکشیم هر کی با هرکی افتاد ❤️قبوله 💙فقط ما تعدادمون کمه چند نفر هم باید باشن ❤️باشه لوسی برو اونور 👗چشم خانم💙هی شما چند تا میآید اینجا مهمون ما 💜باشه چشم 🎩👗🧢🧣🧤👒چه حالی کنیم ❤️تو همون گار سون هواپیما نبودی 👒نه عزیزم خواهرمه 🍌لوسی کلا تو هواپیما صداش رو عوض کرد ❤️اوکی 💙خب حالا قرعه میندازیم اول کی برمیداره ❤️اینجوری که نمیشه هر گروه یک نماینده بیاره اون بکشه 💙باشه ❄️من نماینده اینور هستم 🌊منم نماینده اینور 💙منم نگه میدارم ❤️منم می‌نویسم اتاق شماره یک دارای دو تخت یک کمد مشترک و یک اینه و یک پنجره ❄️خب من بردارم اسم اولین نفر مایکل افتاد 💙عجب خوب ببینیم هم اتاقی من کیه 🌊خب من بردارم این خوبه اره خب اوه اوه ❄️نگو که 🌊چه عرض کنم مرینت افتاد 💙❤️نههههههههههههه ❤️اتاق شماره دو دارای ۴ تخت ۳ نفره و ۱ کمد بزرگ یک پنجره یک اینه ❄️خب هر نفر چند تا می‌تونه تو این دور برداره 💙۴ تا ❄️پس من چهار تام رو برمیدارم اولیش الیا دومیش آدرین سومیش آدرینا چهارمیش خودم 🌊من اولیش جاستر دومیش لوسی سومیش آلیس چهارمیش خودم ❤️اتاق شماره سه دارای ۵ تخت ۲ نفره دو کمد بزرگ دو آینه یک پنجره ❄️خب پنج تام رو بردارم آدرین دوپن لوکا دوپن ماریتا دوپن النا دوپن جاستر دوپن 🌊 نینو لاهیف دوقلو ها الکساندر

💙خب پس من و مرینت یکی شدیم عجب 👑یک فکری کن وایستا اره خودشه ت خونشون ظامن بمب به پلیس زنگ زدم❤️داشتم میرفتم وسایلم رو بزارم که آژیر پلیس حواسم رو پرت کرد 👮‍♀شما داخل خونتون بمب دارین 💙نه معلومه که نه ❤️چیشده که همچین فکری میکنید 👮‍♀یکی با ما تماس گرفته گفته شما بمب دارین ❤️بفرمایید بررسی کنید 💙بفرمایید داخل 👮‍♀شروع کنید سربازان 👮‍♀👮‍♀👮‍♀👮‍♀👮‍♀👮‍♀👮‍♀👮‍♀چشم 👮‍♀عذر میخواهم نمی‌دونم کیه که مزاحم ما میشه گفته تو غار دعواست رفتیم دیدیم نیست گفته اینجا بمب نبود 👑لعنتی چیکار کنم 🤴احمق گند زدی باززززز👑رعیس عذر خواهم فقط ۳ روز مهلت بدید🤴باشه فقط سه روز 👑خب نقشه آخرم دیگه وقتشه 🍌نمی‌گم دلتون بسوزه ❤️شب بخیر مایکلللللل💙شب بخیر مرینتتتتتتتت❄️هیچ وقت تغییر نمی‌کنند 🌊موافقم 👮‍♀قربان آماده است 👑بفرست برام خب حالا برای مرینت دوپنچنگ بفرستم فردا صبح دعوایی 🍌فردا صبح ❤️ صبح بیدار شدم دیدم مایکل خوابید بیدار شو تنبل خوان روشن کرده اونور و خوابیده 💙چرت و پرت نگو همه بیدار شدن صبحانه هم خوردن فقط تو موندی منم اومدم دراز بکشم ❤️ چییییییییییییییییییییییییییییییییییییی🤨 💙اره دیگه اینجوریاست🐤🐤🐤❤️ولکن گوشیم رو برداشتم یکی یک فیلم برام گذاشته بود فیلم رو باز کردم دیدم که اوه اوه چی شده 🍌تو فیلمه این بود که آنیا اومده و پدر مادر و خدمتکار آدرینا و آدرین رو کشته بعدش اومده و یکی یکی بچه ها رو به جاهای متفاوت برده ❤️باورم نمیشه 💙چیشده❤️هیچی برو 💙باشه ❤️بزارم برگردیم به پاریس اونوقت میرم ازشون شکایت میکنم 🍌سه روز بعد در پاریس

🍌سه روز بعد در پاریس ❤️رفتم دادگاه سلام ما از جناب اما دوپنچنگ شکایت داریم 👮‍♀بسیار خب 💙تو خیابون بودیم که پلیس اومد و ما رو برد با خودش 🍌علامت دادگاه رو ببینید 🐤 🐤 دادگاه رسمی است💙میشه بگی می آزما شکایت کرده ❤️🧡💚❄️💘🌈💦🖤☂🐢🍄🕷ماااااا🌊چرا ❤️بخاطر این 💙آبجی این چیه 🌊من چه بدونم 🐤شما اتحامات خود را قبول دارید 🌊خیر 💙جناب قاضی اعتراض دارم 🐤وارد 💙اون روز من باید میرفتم تا پدر مادر آدرین و آدرینا رو بکشم اما وقتی رفتم یکی زودتر رسیده بود یک مردی که قدش از آدرین بلند تر بود موس هم آبی بود با چاقو بهم حمله ور شد باهم جنگ کردیم تا اینکه اون در رفت و با یک حرکت پدر مادر آدرین رو کشت بعد به اجبار به ناتالی سم داد میخواست بیاد من 🐤تو فیلم که این رو نشون نمی ده ما حتی چکش هم کردیم فیلم واقعی 🐤به هر حال حکم ایشون کم کم مرگ 💨آخ قلبم 💙آبجی ناراحت نشو جاستر ☔️چشم داداش بیا بریم النا ❤️دلم برای النا سوخت 💙جناب قاضی کاری هست که بشه انجام داد 🐤ایشون دو تا کار بد کردند💙 دو تا اما ...🐤 اجازه بدید ایشون اولین کارش مه این بود دومیش بعد تصادف خانم دوپن پچه ها رو هر کدوم یک جا بردند و آقا و خانم دوپن رو کشتند 💙این دروغه خواهر من این کار رو نمیکنه 🐤فعلا که کرده وقت دادگاه تمام فردا جلسه بعدی دادگاه شروع میشود تا اون موقع متهم در زندان به سر میبرد

💙😢😢😢چیکار کنم 💜چیشد 💙 نمیشه راضیشون کرد آخه ما که کاری نکردیم 👒میخوای چیکار کنی 👗من باید برم پیش مرینت 💙نمی‌دونم چیکار کنم رفتم پیش جاستر و النا ☔️چیشد 💙هیچی النا کجاست ☔️بردمش تاب بازی کنه حالش بهتر بشه 💙خوبه فقط کی مواظبشه النااااا تو چرا بازی نمیکنی 💨حال ندارم دلم برای خواهرم تنگ شده چیشد 💙تمام تلاشم رو میکنم 💨آبجی 😢😢😢دلم برات تنگ شده 🧢 چیکار میشه کرد 💙سلام میتونم خواهرم رو ببینم 👮‍♀البته 💙سلام آبجی🌊سلام چیشد 💙هیچی راضی نمی‌شوند 🌊فردا دادگاه آخرم اگر نتونی راضیشون کنی میمیرم💙می‌دونم ولی نمیتونم چطوری 🍌شب ساعت ۱۲ 💙همه خوابیده بودند جز من منم الکی گفتم که می‌خوابم چون باید بیدار میبودم که فیلیکس گفته نقشه داره بیاین 🧢سلام 👗سلام 💙سلام خب نقشه چیه 🧢نقشه .‌‌..💙ریسکش بالاست 🧢تنها راه 💙بسیار خب فقط امید وارم موفق شیم 🧤امید وارم 🍌نقشه رو نمی‌گم دلتون بسوزه 🍌فردا صبح 💙می‌خوام دفاعیه کنم به جای متهم 🐤مشکلی نیست بفرمایید 💙...🧢هیچ کس تکون نخوره چند تا تیر زدم رو هوا 🎩رفتم به مایکل حمله کردم هیچ کس تکون نخوره وگرنه میکشمش 💚چتونه آروم باشید 🌊داداش 💙آبجی 🧡اروم باشید 💙زیر لبی جوری که فقط الکساندر بشنوه گفتم من رو ببر 🧤هیچ کس تکون نخوره بمب دودیییی 🐤چیشد ❤️مایکل کو 🐤دو تا چکش زدم موقتا به دلیل این اتفاق حکم لنا به تعویق می افتد

🌊خدا را شکر 💙دمتون گرم 👗 پشت مرینت بودم به مایکل پیما دادم که نقشه فیلیکس طبق برنامه انجام شد حکمش سه هفته به تعویق افتاد 💙دمت گرم فیلیکس 🧢ممنونم 🧣 ادامش چی 💙نمی‌دونم 🧤وارد بخش تو میشیم 🎩چی چی 🧤بخش دو من وقتی تو خونه تو شانگهای بودم این دست نوشته رو پیدا کردم💙 رمز گذاری شده 🧤نه 🌂 کار کار منه💙جودی 🌂خود خودمم خوب رمز گذاری a g u l ばばら رمز باز شد بیا ترجمش 💙متن به این کنی ترجمش چقدر زیاده 🧤غر نزن🧣بخون💙خوب نوشته که تمام چیز هابی که در مورد دوپنچنگ ها نوشته اشتباه در اصل یکی باعث شد که این اتفاق بیفته کسی به نام فلورانس ❤️عجب کی مایکل رو دزدیده هر کی دزدیده کی بوده 💚میخوای چیکار کنی ❤️نمی‌دونم حس میکنم اشتباه بوده که از لنا شکایت کردیم 🖤موافقم 👑خب همچی طبق نقشه انجام شد اختلاف بیشتر شد رعیس فلورانس نقشه انجام شد اختلاف فراوان شده 🤴خوبه جمعه ساعت ۶ شب بیا کوه آلپ 👑چشم قربان 🍌امروز شنبه است میریم به فردا یعنی یک شنبه ساعت ۳ صبح 💙گوشیم رو برداشتم به مرینت پیام دادم که بیاد همون خرابه ای که قبلاً توش بودیم بچه ها شما نیاید مرینت و من مرینت تنها نیا ❤️تو خونه بودم داشتم آشپزی میکردم با الیا گوشیم پیام داد بازش کردم مایکل بود باورم نمیشه گفته تنها بیام به الیا گفتم که می‌خوام برم پیش یکی ۲ ساعت دیگه میام

💙خب همچین آماده است ❤️رفتم یک چاقو هم داشتم برای اطمینان در را باز کردم دیدم همه جا نور بود رو میز یک برگه کاغذ بود که با یک سنگ رو میز وصل شده بود چیکار داری 💙 با دستم سنگ رو برداشتم کاغذ رو بخون ❤️کاغذ رو برداشتم خوندمش باورم نمیشد گفتم این دروغه امکان ندارد راست باشد 💙راست راست تو خونه تو شانگهای پیداش کردم ❤️خب حرف حسابت چیه 💙رفتم جلوش گفتم چیکار کنم که از شکایتت بگذری ❤️من خیلی وقته گذشتم اما برادرام و خواهر هام و آدرین و آدرینا نمی‌گذرند 💙تو میتونی راضیشون کنی ❤️ نه من نمیتونم 💙چرا ادرین به حرفت گوش می‌کنه مطمعنم بقیه هم میتونی راضی کنی 🍌بر میگردیم به روز اول داستان 💓سلام من داداش سازنده هستم واقعا میخوای کلا برگردیم به روز اول 🍌نه فقط یک کسی هم هست که نگفتم 💓به بهشت برو 🍌چی به جهنم باید میگفتی 💓نه به بهشت بهتره 👑خب اینا سوار ماشین شدن انداختی 👮‍♀بله قربان تیغه های که باهاش شمشیر را میبرند چه برسه لاستیک ماشین👑 یادتون باشه باید خیس باشه 👮‍♀خاطرتان تخت 🍌زمان حال ❤️باشه سهیم رو میکنم اما قولی نمیدم 💙ممنونم ❤️خدا حافظ 💙خدا حافظ❤️راستی جریان درست بود جریان برگه 💙ظاهراً که بله ❤️پس بعد این جریان می‌افتیم دنبال فلورانس 💙به امید خدا ❤️راستی تو مگه تو رو ندزدیدند 💙اونا یک سری دوستان بودند ولی به هیچ کس حتی خواهرم و برادرم نگو تحت هیچ شرایطی نگو ❤️😃رفتم داخل خونه ❄️کجا بودی ❤️بیرون ☂ بیرون دقیقا کجا ❤️رفته بودم خونه جولیکا 💘آهان بسیار خب ❤️غذا آماده نشد 👗چرا خانم بفرمایید نوش جان ❤️ممنون 🖤خوشمزه است 👗نوش جان 🍌میریم موقع شام ❄️فردا روزی که لنا اعدام میشه ❤️بچه ها 💘بله ❤️میشه از شکایت بگذریم 🖤اصلا ❤️ گوش کنید ما وقتی تصادف کردیم فکر میکردیم دیگری مرده ولی اینطوری نشد فقط پدر ومادرمون مردند الآنم اونم مثل مایه ولی اون دیگه واقعا خواهرش رو از دست میده 💘دیگه بس کن ابجی😡😡😡❤️... 🖤بسه بلند شیم بریم ☂ بریم 💦واقعا که مرینت💚متاسفم ولی ازت انتظار نداشتم عشقم 🍌شب هر کی تو اتاق خودشه ❤️من مطمعنم که حق با مایکله 🧡دلم برای مایکل میسوزه ممکن خواهرهام رو دارم چرا بزارم اون داغ دار بشه 💙امید وارم مرینت موفق شه💚شاید حق با عشقم باشه ولی اون اون ... جهنم میبخشمش 👑امیدوارم طبق نقشه پیش بره برای اطمینان فردا خودمم میرم 🌊خدا کنه آزاد شم ❄️آبجی چیشده که یکهو طرفدار این بچه پرو شده ولی من همیشه پشت ابجیم بودم پس هستم و خواهم بود 💘 شاید بد با خواهرم حرف زدم باید ازش عذر خواهی کنم یک هدیه هم بهش بدم اما چی ... اره خودشه فهمیدم مایکل رو خواهرش رو می‌بخشم