سلام دوستان این اولین تست منه درباره یکی از تاریخ های وجود دختر کفشدوزکی و گربه سیاه امیدوارم خوشتون بیاد 📌💻تستچی جان قبولش کن 💐
پدر و مادرم گفتند برو اتاقت ماریانا! (نکته:من اینجا اسم هاشون رو عوض کردم) *چشمم خیلی ترسیده بودم برای اولین بار در روم شاهد چنین جنگی بودیم رفتم اتاقم و از پنجره به بیرون نگاه می کردم که یهویی پام به جعبه کوچکی گیر کرد و برش داشتم و از روی کنجکاوی بازش کردم که یک موجود زنده کوچک اومد بیرون 😲داخل جعبه رو نگاه کردم دیدم یک جفت گوشواره توش بود 🤨
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
عالی بود آفرین 👏👏👏
بازم ممنون 🌺
بازم خواهش میکنم☺
عالیییییییی
مرسی بابت انجام تست
عالی ادامه
تا چهار پارت نوشتم 🍀فعلا 🍀
عاااالی بود ❤❤تست من هم پارت ۲ اومد و پارت ۳ در حال برسیه
داستانم خیلی هیجانی میشه
اسم داستان : لیدی بالرین 👯♀️
خوندمش حرف نداشت😘 منتظر پارت بعدی هستم 😉🌹
عالییییی❤
مرسی عزیزم 😘
حتما ادامه بده😊خیلی عالی بود شما به دیگران کاری نداشته باشید و داستانتون رو ادامه بدید هرکسی خواست میخونه هرکسی نخواست میتونه نخونه شما ادامه بده چون کارت عالیه😁😻💛
خیلی ممنون حتماادامه میدم مرسی که انجامش دادی و نظر دادی ❤️🙂
مزخرف بود همه چیو قاطی پاتی نوشتی من اصلاً نفهمیدم چی شد چرا مارینا ترسید رفت تو اتاقش اصلا معلوم نبود چی مینویسی صحنه ی رمانت اصلا ملموس نبود .
سلام میدونم 😞ببخشید تازه کارم مرسی که انجامش دادی و گفتی و جواب سوالات : چون معجزه گر پروانه🦋 و طاووس قبلا گم شده بود خواستم از هون جا شروع کنم که می افته دست یک خانوم 👵که مالکیت روم را می خواد و معجزه گر طاووس همچنین
گم شده است و آن وقت هم از قرون وسطایی بود امیدوارم درک کنی
با تشکر 💎
خب دوست نداری نخون اون سعی کرد تا خوب باشه دوست نداری چرا کامنت میدی