
چیزی نیست برو بخون ناظر بنشر♥
خب کجا بودیم؟؟ اها ارو ویو:همینجوری که به طرف مغازه میرفتم یکی یه دستمال گذاشت رو دهنم و بلندم کرد نفسمو نگه داشتم تا بیه*وش نشم و خواستم فرار کنم که صدای اشنایی شنیدم صدا:به به آرو خانم میبینم زرنگم هستی اومدم یه چیزی بگم که باز چیزی شنیدم که مانعم شد صدا:خب حالا چجوری میتونیم ردش رو بزنیم؟ رد چی رو بزنن؟منو برای چی میخوان؟اون صدا چرا اینقدر اشنا بنظر میرسید؟ تو همین فکر ها بودم که بخاطر اینکه نفسمو نگه داشتم بودم چشمم سیاهی رفت و سیای مطلق
از زبان همون صدا(اسمش رو بعدا میگم):دختره رو بردم تو مغازه خوشبختانه ایده تزیین جواب داد. دختر قوی ای بود زرنگ هم بود از طرفی دلم نمیومد(اقا د*ز*د رو باش) از طرفی مجبور بودم. چند دقیقه بعد رییس زنگ زد رییس:الو سیوک جونگ گرفتیش؟ من:اره رییس:ببین نبضش میزنه؟ من:اره رییس داشتم با رییس حرف میزدم که صدایی شنیدم فلش بک به وقتی که سیوک جونگ رفت(یادتونه که کی بود؟اگه نه پارتهای قبل رو دوباره بخونین):ارو ویو:کم کم به هوش اومدم اطراف برام تار بود چند بار پلک زدم تا درست ببینم یه جایی شبیه سوله بودم
داشتم فکر میکردم من اینجا چکار میکنم که همه چی یادم اومد کاش زود برمیگشتم خونه ها خواستم برم ببینم چجوری برگردم خونه که به صندلی بسته بودنم من:اه چرا بستینم اروم دستم رو بردم تو جیب شلوارم و یه سنجاق قفلی از توش در اوردم اروم بند های طناب رو از هم جدا کردم طناب محکمی بود به زور بازش کردم و دستمو کشیدم طناب پاره شد یه میله اون اطراف بود برش داشتم و دریکه مانع رفتنم میشد رو باز کردم که انار یه چیزی افتاد
رفتن داخل اتاق و در رو بستم ای بابا اینجا که انباریه زیر کارتون ها قایم شدم که پیدام نکنن ولی مطمین بودم دوربین داره اگه تاریک نبود میدیدنم گوش وایسادم که دوباره همون صدای آشنا داشت با تلفن حرف میزد صدا:اره رییس ، رییسسسسس دختره نیست اها اره باشه الان نگاه میکنم. گوش وایساده بودم که در انباری باز شد و یه پسر اومد تو الان یادم اومد این همون سیوک جونگه 6سالم که بود هی میومد طرفم میله رو اماده کردم نزدیکم که شد کوب*یدم تو س*رش و بیه*وش شد
تلفن از دستش افتاد رو زمین برش داشتم پشت خط:هی سیوک جونگ چیشد صدای چی بود الو الووو قطع کردم این حتما همون ریسس هست با گوشی مکانم رو ردیابی کردم خوبه خیلی دور نبودم ولی با پای پیاده سخته بری تا شهر جیبمو چک کردم خوبه یکم پول دارم رسیدم شهر تاکسی میگیرم در سوله رو باز کردم هوا خیلی سرد بود و سوز داشت به طرف شهر میرفتم ولی از اونجایی که هیچی نخورده بودم هی سرم گیج میرفت و نا راه رفتن نداشتم(توانشو نداشتم) همینطوری جلو میرفتم که به جاده ای رسیدم که انگار یهجور خیابون هست از کنار رفتم تا اینکه سرم گیج رفت و اخرین چیزی که دیدم یه ماشین بود که جلوم ترمز زد
یو سی ایم اِ گود گرل پارت هارو زود میزارم تازه جای حساسم کات نکردم اینبار پس چرا حمایت نمیکنید؟؟ داستان بده ادامه ندم؟اگه هست بگید یا اگه ایده دارید بگید اضافه کنم برو نتیجه کارت دارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فرصت؟
عالی بود ادامه بده💙🤍
فرصت؟متوجه نشدم
باشه مرسی عزیزم و تشکر بخاطر راهنمایی ناظر شدن
خواهش میکنم