
خب خب بالاخره نوبت رسید به پارت اول فیک وقتت رو نمگیرم برو بخون..... ناظر بنشر لطفا
تابستان سال 2000 صبح در بیمارستان: تهیونگ ویو: تو ب*غل بابام که خواب بود نشسته بودم و هی چشمم سنگین میشد اما از ذوقی که داشتم با خواب میجنگیدم(مثل وقتی که میخواید ساعت 6 برید مدرسه:( ) فلش بک به دیشب از زبان پدر تهیونگ:بالاخره قراره فردا صبح آرو رو ببینیم(ناکجا آباد نرید لطفا)خ.ت(خواهر تهیونگ) و ب.ت(برادر تهیونگ) رو بردم پیش مادرم تا نگهشون داره ولی تهیونگ خیلی ذوق داشت و کلی هم غر غر کرد که من میخوام پیش مامان و آرو باشم پیش مامانی نمیرم(راستی خدا بیامرزه مادربزرگ تهیونگ رو نمیدونم مادر پدرشه یا مادر مامانش)
بعد از اینکه بچه هارو بردم پیش مادرم شام تهیونگ رو دادم و خوابوندمش (عزیزان اینجا وی 5 سالشه اوخی) یه سری هم به مادر تهیونگ زدم ببینم چیزی نمیخواد که خواب بود. بعد از اینکه کار هامو کردم رفتم خوابیدم. ساعت4 صبح با صدای تهیونگ از خواب پریدم که میگفت بابا مامانی حالش بده سریع ماشین رو روشن کردم و رفتیم بیمارستان
و پرستارا بردنش اتاق عمل پایان فلش بک--- دوباره تهیونگ ویو:اینبار اومد خوابم ببره و به جای اینکه من مقاومت کنم بابام پاشد که کلا خوابم پرید دیگه پ.ت(پدر تهیونگ): همینجا بمون من برم یه چیزی برات بگیرم بخوری دیشب هم درست شام نخوردی من:باشه وقتی بابام رفت نشستم رو تختی که تو اتاق بود و از پنجره بیرون رو دیدم
هرکی درحال کاری بود یکی میرفت یکی میومد. بابام برگشت شیر و کیک خریده بود خوردم و رفتم یکم بخوابم خیلی خسته بودم خواب تهیونگ:جایی کامل سفید بودم که یکدفعه یه صدا نجوا کرد مواظب آرو باش...(ترسناک شد نه؟) از خواب پریدم دیدم بابام دستشو زده زیر چونش بیرون رو نگاه میکنه اومدم یه چیزی بپرسم که پرستار اومد داخل
پرستار:اقای کیم تا چند دقیقه دیگه خانمتون رو به این اتاق میارن و تبریک میگم دخترتون خیلی خوشگله پ.ت:ممنون خانم کی میتونم دخترم رو ببینم؟ پرستار:یکی دو ساعت دیگه به این اتاق میاریمش پ.ت:تشکر من(تهیونگ با ذوققق):عاجییییییییی (اخی بچه ها سوپرایز تولد سالهای پیش تهیونگ رو ببینید میفهمید من چی میگم) رو موخوامممم پ.ت:آرام باش عزیزم میارنش پیشمون یذره دیگه ،داشتم با بابام حرف میزدم که یکدفعه در باز شد و....
اینم از پارت اول ببخشید اگه بد شده اولین بارمه و از پارتای بعدی مخصوصا وقتی به سن الان آرو و اعضا برسیم داستان جالب میشه...و شاید جای حساس کات کرده بودم نمیدونم اما زود میزارم و الانم سر کلاسم با هفت میلیون ویس تو شاد😴😑بای تا پارت بعد💜💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود عسلم برم پارت دووو
مرسی خوشگله♥راستی الینا بودی درسته؟
فدایت خواهرم..نه الینا نه الیانا
ببخشید یادم رفته بود اسمت💜
نه بابا قرفونت
اع تاکومی😐
جانمم
عالی بود
💕🤍
عالیی
💜💛
تعقیب و گریز تا کجااااا البته من اینو دوماه پیش خوندم ولی بازمممم...😂😂
دیگه
حیح
بقران آرو منو از دستش نجات بده هرجا میرم هستتت