
سلام دوستان این از پارت 19 امیدوارم لذت ببرید عکس پارت عکس میتر هانگ هست
از زبان ادرین***** آلیا و نینو رفتن منم رفتم رو مبل نشستم 🐈⬛حواسم بهت هست هنوز شیرینی ندادیا 👱🏻♂️پلگ همین دیروز برات یه جعبه کممبر خریدم 🐈⬛اون که شیرینی نبود 👱🏻♂️پس چی بود؟ 🐈⬛حق السکوت 👱🏻♂️پلگ برای چی باید بهت حق السکوت بدم؟ 🐈⬛چرا اینقدر از من سوالای سخت میپرسی 👱🏻♂️این سخت بود؟ 🐈⬛تو بهم گفتی حتی به خودم هم نگو 👱🏻♂️الان میگم بگو 🐈⬛نمیشه که 👱🏻♂️خب نگو 🐈⬛شیرینی می میدی 👱🏻♂️پلگ من برات یه خونه اندازه اینجا کممبر بگیرم تو باز بیخیال کممبر نمیشی 🐈⬛این بار کممبر نگیر پنیر چدار بگیر 👱🏻♂️از دست تو پلگ تو یه شکم متحرک واقعی هستی مرینت از تو اتاق اومد بیرون 👧🏻الیا و نینو کجان؟ 🐈⬛تو هپروتیا 👱🏻♂️اگه یادت باشه یه ربع پیش اومدن ازت خدافظی کردن 👧🏻واقعا؟...... 🐈⬛بلی...... بلی از زبان مرینت***** میخواستم آدرین رو راضی کنم برم پیش مایکل من خیلی خوب مایکل رو درک میکردم اونم هزار تا نقشه میکشه تا به من برسه آخرش هم که هیچی به هیچی 👧🏻آدرین...... 👱🏻♂️جانم 👧🏻نمیشه امروز بریم گچ پام رو باز کنیم 👱🏻♂️چرا امروز 👧🏻دیگه ازش خسته شدم 👱🏻♂️خوشگلم یه روز دیگه هم صبر کنی تموم میشه دیگه 👧🏻حالا از دکتر بپرس شاید بشه رفتم رو مبل نشستم و پام رو گذاشتم رو زیر پایی 👱🏻♂️باش ازش میپرسم چند دقیقه همینجوری وایسادم آدرین هیچ حرکتی نکرد 👧🏻ادرین 👱🏻♂️جان 👧🏻قرار بود از دکتر بپرسی 🐈⬛بابا این ایکیوش پایینه این چیزا رو نمیفهمه به پلگ نگاه کردم داشت رو گچ پام نقاشی میکشید 👧🏻پلگ داری چی میکشی 🐈⬛یه قرار عاشقانه بین من و کممبر عزیزم 👱🏻♂️پلگ تو هم با این کممبر هات کشتی ما رو 👧🏻ببخشید پلگ چند دقیقه وایسا یکم رفتم جلو و گوشی آدرین رو قاپیدم 👱🏻♂️مرینت.... چیکار میکنی 👧🏻من چیکار میکنم..... تو داری چیکار میکنی... اصلا حواست بهم هست رمز گوشیش رو حفظ بودم قفل گوشیش رو باز کردم یه دفه پلگ گوشی رو از دستم قاپید 🐈⬛اول من 👧🏻هی پلگ.... 👱🏻♂️از جون گوشی من چی میخواید 🐈⬛پنیر 👧🏻آدرین گوشی رو بگیر الان ورشکستمون میکنه آدرین گوشی رو از پلگ گرفت 👱🏻♂️پلگ میدونی 1000 تا کارتون یهنی چند تا جعبه 🐈⬛آره 10000 تا جعبه 👧🏻ریاضی تم خوبه ها رفتم رو مبل کنار ادرین 👧🏻چیکار میکنی تو 👱🏻♂️با دکترا حرف میزنم 👧🏻چی میگه 👱🏻♂️میگه میتونیم امروز هم گچ پات رو باز کنیم 👧🏻اخجون آدرین رو 👫 کردم و گونش رو 👩❤️💋👨 👧🏻پاشو که بریم کن دیگه از این گچ خسته شدم

(به دلیل اینکه مرینت سختشه از پله ها بره بالا موقتی اتاقشون طبقه پایینه) از زبان مرینت***** با بیشترین سرعتی که میتونستم رفتم تو اتاق تا لباسم رو عوض کنم آدرین لباسش رو زود تر از من عوض کرده بود و رفته بود تو ماشین 👧🏻تیکی 🐞بله 👧🏻به نظرت حال مایکل خوبه 🐞آره چرا بد باشه 👧🏻خیلی دلم براش میسوزه گناه داره بیچاره...... صدای بوق ماشین آدرین اومد 👧🏻وای خدا یادم رفته بود ادرین منتظرمه یه هودی صورتی با یه شروال لی پوشیدم و مو هام رو دم اسبی بستم و یه کیفم برداشتم و رفتم سمت ماشین خیلی سرعتم کم بود هنوز نمیتونستم درست با عصا راه برم داشتم از پله های جلوی در میرفتم پایین از دور به ماشین نگاه کردم آدرین رو توش ندیدم چند قدم از پله ها دور شدم دیگه کامل تو ماشین معلوم بود ادرین تو ماشین نبود یکم دور و برم رو نگاه کردم آدرین رو ندیدم آروم آروم رفتم سمت ماشین که یه دفه از زبان نویسنده****() آدرین از پشت مرینت رو از رو زمین بلند کرد(👫 کرد) (موبایل مرینت از تو جیبش افتاد) ا زبان مرینت****** 👧🏻چیکار میکنی.... خودم میتونم بیام 👱🏻♂️اره میتونی ولی با سرعت لاکپشت 👧🏻مهم اینه که میتونم بیام 👱🏻♂️بعله اون که خیلی مهمه آدرین در ماشن رو باز کرد و من رو گذاشت رو صندلی جلو و خودش هم سوار ماشین شد 👧🏻وای خدا باورم نمیشه بالاخره دارم از شر این گچ خلاص میشم 👱🏻♂️شاید هنوز بازش نکنن 👧🏻وا چرا 👱🏻♂️شاید هنوز پات جوش نخورده باشه 👧🏻نترس جوش خورده 👱🏻♂️از کجا اینقدر مطمئنی 👧🏻من علم غیب دارم ❤️ 👱🏻♂️اونو که خودم میدونم آدرین ماشین رو روشن کرد و راه افتادیم سمت بیمارستان (2 ساعت بعد) (ساعت 9 شب) از زبان مایکل***** خیلی منتظر جواب مرینت بودم من واقعا باید امروز میدیدمش من میخواستم از پاریس برم نمیدونم چرا ولی میخواستم برای آخرین بار مرینت رو ببینم و بهش این خبر رو بدم دو سه بار به مرینت زنگ زدم اما گوشیش خاموش بود مرینت خیلی چیز ها بهم یاد داده بود به من یاد داده بود که همه چیز مال من نیست خیلی چیز ها هستن که من نمیتونم به دستشون بیارم یه نفر در اتاق رو زد 🧔🏻قربان باید بریم 🧑🏻🦳از مرینت خبری نشد 🧔🏻نه هنوز 🧑🏻🦳باشه بریم به اتاق هتل نگاه کردم یاد وقتی افتادم که مرینت برای اولین بار اومده بود تو هتل وقتی مه در گیر کرد یا اومده بود تو اتاق و من لباس نداشتم یه قطره اشک از چشمام ریخت صحنه ای که مرینت رو تو پاساژ بوسیده بودم اومد جلوی چشمم کلماتی رو که مرینت بهم گفته بود رو مو به مو حفظ بودم یه قطره دیگه اشک از چشمام اومد اشکم رو پاک کردم و چمدونم رو با خودم کشیدم و از هتل زدم بیرون....

از زبان لیدی ویلد ولف (Lady Wild Wolf ) (بانوی گرگ وحشی) (دوستان لیدی ویلد ولف یه شخصیت جدیده که تو قسمت های بعدی هویتش معلوم میشه اما تا حالا تو انیمیشن دیده نشده) 🐺مامان بالاخره متوجه میشی که اشتباه میکردی من و مستر هانگ حکومت کل دنیا رو به دست میاریم اونوقت میفهمی که اشتباه میکردی ( 2 روز پیش) (علامت لیدی لیدی ویلد ولف🐺 علامت مستر هانگ🐯) 🐆آماده ای جسی 🐺بله مستر 🐆خوبه..... من و تو با هم تیم خیلی خوبی میشیم اینو بهت قول میدم 🐺مطمئن باش نا امیدت نمیکنم مستر مستر هانگ یه جعبه آورد و درش رو باز کرد پر توش معجزه گر بود 🐺جسی یکی از این معجزه گر ها به تو طعلق میگیره هر کدوم رو که میخوای بردار دستم رو بردم سمت یه گردنبند 🐆معجزه گر گرگ که قدرت کنترل ذهنی رو داره معجزه گر خوبی رو انتخاب کردی جسی معجزه گر رو از توی جعبه در آوردم و یه کوامی از توش بیرون اومد (علامت کوامی 🐶) 🐶سلام.... من زاگ هستم...یه کوامی ام.... کوامی گرگ.... بهت قدرت کنترل ذهنی رو میدم.... از آشنایی خوشحالم 🐆زاگ این جسیه صاحب جدیدت هر چی گفت باید به حرفش گوش بدی 🐶چشم مستر 🐺سلام زاگ 🐶برای تغیر شکل فقط باید بگی زاگ لتس اتک(Zag, let's attack ) (زاگ بیا حمله کنیم) 🐺زاگ لتس اتک...... واو 🐆از حالا به بعد تو یه ابر شرور هستی جسی هیچکس نباید از هویت من و تو با خبر بشه....... هیچکس 🐺نگران نباش مستر من از امروز لیدی ویلد ولف هستم 🐆لیدی باگ و کت نوار دشمن های سر سختین 🐺من از پسشون بر میام 🐆باید معجزه گر هاشونو با هم ترکیب کنی تا بتونی به آرزوت برسی 🐺من برای حاکم شدن هر کاری میکنم 🐆وسایلت رو جمع کن جسی باید بری پاریس 🐺اماده باش پاریس دارم میام 🐆 برای به حکومت رسیدن خیلی ممکنه به مشکل بر بخوری اما من همیشه مراقبت هستم هر وقت کمک لازم داشته باشی میام پاریس 🐺ممنون مستر 🐆برو استراحت کن برای فردا پرواز داری 🐺خدافظ مستر

از زبان مایکل **** تو ماشین بودم که یه دفه یه حشره ی سیاه اومد سمت ماشین خیلی برام جالب بود تا به حال همچین حشره ای ندیده بودم اما از اون عجیب تر این بود که داشت از شیشه ماشین رد میشد دستم رو یکم تکون دادم تا شاید دوباره از ماشین بره بیرون اما رفت تو ساعت دستم 🐺ریترن تایم (Return time) من لیدی ویلد ولف هستم و به تو قدرتی میدم که قلب اون دختر رو مال خودت کنی اما در عوض دو تا چیز ازت میخوام معجزه گر لیدی باگ و کت نوار میتونی انجامش بدی 🧑🏻🦳بله لیدی فایر 🐺ها..ها..ها موفق باشی ریترن تایم از زبان مرینت***** تو اتاق دکتر بودیم و دکتر داشت گچ پام رو باز میکرد حوصلم سر رفته بود هزار ساعت بود تو نوبت بودیم الان هم که یک ربع هست که منتظریم تا گچ لعنتی رو باز کنه بعد از چند دقیقه گچ رو باز کرد و از پام درش آورد پام سر شده بود و خواب رفته بود تقریبا هیچ حسی نداشت اما جای زخم کاملا خوب شده بود 🧑🏻⚕️حالا میتونید بلند بشید شاید یکم سختتون باشه الان راه برید خودم رو از رو تخت سر دادم پایین و رو دوتا پام وایسادم پای چپم هنوز درد داشت و مچم تیر شدیدی میکشید خیلی آروم یه قدم برداشتم و داشتم می افتادم چشمام رو بستم و یه جیغ کوچولو کشیدم اما بعد از چند ثانیه که چشمام رو باز کردم دیدم افتادم رو آدرین (بنده خدا همش منو میگیره اینقدر که میفتم) 👧🏻وایییییییی 🧑🏻⚕️خوبید؟ 👱🏻♂️خوبی صاف وایسادم 👧🏻اره یه قدم دیگه برداشتم هنوز مچم رو میکرد اما این قدم رو راحت تر برداشتم 👱🏻♂️یکم د........ آدرین نتونست حرفش رو تموم کنه یه دفه صدای جیغ و داد از بیرون اومد دکتر رفت بیرون ببینه چه خبر شده اما خبری ازش نشد بعد از چند دقیقه آدرین از گوشه در بیرون رو نگاه کرد و گفت.......(عکس پراگراف عکس لیدی ویلد ولف هست)
👱🏻♂️میتونی راه بری 👧🏻تقریبا.... چیشده 👱🏻♂️یه شرور جدید داریم 👧🏻چیییییییی..... حالا باید چیکار کنیم.... من هنوز نمیتونم درست راه برم.... پس یعنی نمیتونم باهاش هم بجنگم.... وای نهههههه 👱🏻♂️مرینت آروم باش من کمکت میکنم ولی الان وقت تغییر شکله تیکی از تو کیفم اومد بیرون 🐞درست شنیدم گفتید شرور 🐈⬛نه بابا حپه قند گوشت مشکل پیدا کرده هامفت ظروف 👧🏻اره گفتیم شرور 🐞پلگ خان گوش تو مشکل پیدا کرده 🐈⬛وای نه من امروز یه قرار مهم دارم 👧🏻تیکی اسپاتس ان 👱🏻♂️پلگ کلاز اوت از زبان لیدی باگ***** 🐞خیلی وقت بود دیگه تغییر شکل نداده بودم 🐈⬛منم همینطور از تو یویوم اخبار رو نگاه کردم 👩🏻💼سلام نادیا شاماک هستم و از تالار شهر زنده براتون گزارش میکنم اینجا جایی هست که آخرین بار شرور دیده شده 🐞باید بریم تالار شهر یویوم رو انداختم دور یه ساختمون و رفتم روش کت نوار هم چند ثانیه بعد اومد 🐈⬛بله.... میبینم که یه عالمه مجسمه داریم به زمین نگاه کردم کلی آورم در حال فرار تبدیل به مجسمه های سنگی شده بودن یویوم رو انداختم دور ساختمون هتل شهر و اشتباهی تو اتاق کلویی فرود اومدم 🐝لیدی باگ.... اومدی که از من کمک بخوای.... معجزه گرم کو 🐞نه کلویی فعلا از معجزه گر خبری نیست کت نوار هم از پنجره اومد داخل 🐈⬛بانوی من اینجا چیکار میکنی.... حرفش رو قطع کردم 🐞کلویی دوربین های امنیتی اینجا کجاست کلویی به تلویزیونش اشاره کرد 🐝به تلویزیون اتاق من وصله با کنترل تلویزیون رو روشن کرد و هزار تا نصوییر از کل هتل اومد روش بعد از نگاه کردن به چند تاشون شرور رو دیدم 🐞طبقه سوم.... بریم پیشی 🐈⬛بریم 🐞آروم آروم رفتم سمت پله ها نمیتونستم بدوم کت نوار از پشت بغلم کرد و دوید سمت پله ها 🐈⬛با سرعت تو که فردا صبح هم به طبقه سوم نمیرسیم یه نگاه دیگه یه اخبار انداختم 👩🏻💼شهر بازم به کمک لیدیباگ و کت نوار نیاز داره 🐈⬛رسیدیم کت نوار گذاشتم زمین یکم دور و بر رو نگاه کردم یه صدای خیلی ضعیف میشنیدم (علامت ریترن تایم🥷🏻) 🥷🏻مرینت دوپن چنگ تو بالاخره عاشق من میشی یادم افتاد باید امروز مایکل رو میدیدم 🐞اون مایکله 🐈⬛مایکل 🐞آره مایکله 🐈⬛مطمئنی 🐞آره...بعدا برات توضیح میدم دست یه نفر رو پش گلدون دیدم آروم آروم رفتم سمت دست که یهو.....

(قدرت اصلی ریترن تایم اینه که هر کس رو لمس کنه میتونه شخصیت کاسی که تو خاطراتش هستن رو عوض کنه مثلا اگه مرینت رو لمس کنه میتونه به جای آدرین خودش رو بزاره و در نتیجه مرینت عاشق مایکل شده) از زبان کت نوار***** لیدی باگ آروم آروم رفت سمت گلدون من پشت سرش رفتم که یهو ریترن تایم از پشت گلدون اومد بیرون و خواست لیدی باگ رو لمس کنه پریدم جلوش و بغلش کردم از زبان لیدی باگ**** ریترن تایم از پشت گلدون اومد بیرون و خواست منو لمس کنه که یه دفع کت نوار پرید جلوم و به جای من ریترن تایم اونو لمس کرد کت نوار بدون هیچ حرکتی یه جا سابت موند از زبان ریترن تایم**** من کت نوار رو لمس کردم و رفتم تو خاطراتش باورم نمیشد که کت نوار آدرین باشه تمام خاطراتش از بچگی تا الان جلوی چشمم بود به یکی از خاطراتش رسیدم که دهنم باز مونده بود مرینت هم لیدی باگ بود (قسمت کشف هویت) از زبان لیدی باگ***** رفتم رو به روی کت نوار وایسادم و تکونش دادم 🐞کت نوار..... کت نوار..... صدام رو میشوی.... کت نوار..... کت نوار... کت نوار داشت تبدیل به سنگ میشد و دست هاش داشتن نا پدید میشدن 🐞کت نوار نه.... تو حق نداری منو تنها بزاری..... تا زیر گردنش تبدیل به سنگ شده بود سرش رو گرفتم و 💋 هاش رو👩❤️💋👨 وقتی از کت نوار جدا شدم کاملا به سنگ تبدیل شده بود 🐞کت نوار.... انتقامتو میگیرم....... دوباره برت میگردونم بلند شدم و یویوم رو انداختم دور یه ساختمون و رو پت بوم یه خونه وایسادم خاطراتم با کت نوار از جلوی چشمم کنار نمیرفت ما با کل این شهر خاطره داشتیم (علامت الکس🧑🏻🦰) 🧑🏻🦰لیدی باگگگگگ به خودم اومدم و پایین رو نگاه کردم الکس داشت بالا و پایین میپرید و صدام میکرد از پشت بوم اومدم پایین 🧑🏻🦰ساعت دوباره پیغام گذاشته دکمه یاعت رو زد و درش باز شد (علامت لیدی باگ اینده ✨) ✨لیدی باگ تو به کمک احتیاج داری بدون کت نوار نمیتونی از پس این شرور بر بیای 🐞ممنون الکس باید بری یه جای امن و قایم بشی رفتم سمت خونه و به حالت عادی برگشتم و جعبه معجزه گر ها رو برداشتم 🐞مرینت کوامی خرگوش رو ببر 👧🏻کوامی خرگوش؟ 🐞آره 👧🏻اما اون معجزه گر نداره 🐞داره ولی دست الکسه 👧🏻دست الکس 🐞آره سالها پیش که استاد قبل از استاد چنگ صاحب معجزه گر ها بود عاشق جد الکس میشه و تصمیم میگیره یکی از معجزه گر ها رو بده به اون وقتی تصمیمش رو به اعضای معبد میگه اونه عصبانی میشن و اونو محکوم به مرگ میکنن اما استاد چنگ فرار میکنه و معجزه گر خرگوش رو برمیداره و میره اما اون زمان کوامی ها نمیتونستن از معبد بیان بیرون و برای همین کوامی خرگوش جا میمونه استاد چنگ معجزه گر رو.......... یه دفه یه اتوبوس با خونه بر خورد کرد 👧🏻تیکی برو و کوامی خرگوش رو بیار 🐞باشه تیکی رفت تو جعبه و با فلوف برگشت 👧🏻تیکی اسپاتس ان تغییر شکل دادم و جعبه معجزه گر ها رو برداشتم و از در تراس رفتم بیرون

جعبه معجزه گر ها رو تو خونه قبلی استاد فو قائم کردم چون الان دیگه ریترن تایم هویت اصلی منو میدونست و مطمئنن جای معحجرزه گر ها هم فهمیده بود رفتم دنبال الکس که تو مدرسه قائم شده بود 🐞الکس به کمکت احتیاج دارم 🧑🏻🦰لیدی باگ؟؟ 🐞ساعتت رو بده به من الکس ساعتش رو از تو جیبش در اورد 🧑🏻🦰بیا فلوف از پشتم اومد بیرون و با ساعت یکی شد(ساعت شبیه ساعت بانیکس شد) 🐞الکس(فامیلی الکس رو بلد نیستم)این معجزه گر خرگوشه که به تو قدرت سفر در زمان رو میده تو باید از اون در راه خیر استفاده کنی میتونی این کار رو انجام بدی 🧑🏻🦰معلومه الکس ساعت رو دوباره برداشت و فلوف اومد بیرون (علامت فلوف 🐇) 🐇سلام... من فلوف هستم کوامی خرگوش 🐞فلوف الکس ساحل جدید تو هست باید کمکش کنی 🐇اگه بخوای تبدیل بشی فقط باید بگی فلاف عقربه های ساعت (دوستان اگه کسی متن اینگلیسی. و بلده تو کامت ها بگه من که نتونستم بفهمم چی میگه) 🧑🏻🦰فلاف عقربه های ساعت الکس تغییر شکل داد و یه دریچه باز کرد به زمان قبل از سنگ شدن ادرین با هم رفتیم توش و یه دریچه ی بد باز شد که من داشتم تبدیل میشدم 🐰تو مرینتییی؟؟؟ 🐞اره 🐰وای خدا باورم نمیشه چطور این همه مدت هیچی نگفتی 🐞خب باید یه راز میموند یه دریچه آینده جلوم بود که من و مایکل با هم خوابیده بودیم😱🤦🏻♀️ 🐰وای خدا دریچه اصلی کدومه 🐞به یه دریچه نگاه کردم که برای وقتی بود که آدرین به حالت عادی بر میگشت بانیکس سریع دستش رو گذاش رو چشمام 🐰نگاه نکن 🐞من میدونم آدرین کت نواره بانیکس دستش رو از رو چشمام برداشت 🐰آها دریچه اصلی رو پیدا کردم یه دریچه نگاه مردم من و آدرین هنوز تو اتاق کلویی بودیم 🐞این عالیه با هم از دریچه اومدیم بیرون (علامت لیدی باگی که از زمان حال اومده گذشته 🐞 علامت لیدی باگ گذشته ✨) کت نوار رو که دیدم پریدم بغلش 🐞کت نوار ✨تو کی هستی 🐞لیدی باگ ✨من لیدیباگم 🐞من از آینده اومدم 🐈⬛اخجون حالا دو تا بانو دارم ✨🐞کت نواررر 🐈⬛ببخشید بابا 🐰 دوستان یه شرور بالا تر منتظرمونه 🐞✨منتظر باش ریترن تایم دارم میام کت نوار چوب دستیش رو چرخوند 🐈⬛خوب بریم.... 🐞کت نوار اصلا به ریترن تایم نردیک نشو اون تو رو تبدیل به سنگ کرده 🐈⬛ولی من که سنگ نیستم 🐞چند دقیقه بعد تو زمان من میشی ✨🐞دیگه راهی برام نمونده....وقتشه یه درس حسابی بهت بدم...... لوکینگ چارم
لوکینگ چارم به من یه دستبند پلیسی و به لیدی باگ گذشته یه دستکش فر داد یکم دور و بر رو نگاه کردم ولی هیچ چیزی به ذهنم نرسید به لیدی باگ گذشته هم نگاه کردم اونم مات و مبهوت مونده بود 🐝هی اون پنجره هست در نیست که همه ازش میان تو به پنجره نگاه مردم ریترن تایم اونجا بود خیلی راحت اومد سمت کلویی و لمسش کرد و فکر کنم رفت تو خاطراتش چون بی حرکت وایساد(ثنا =از نظر من وقتت رو بیخودی تلف نکن نویسنده=دوست داره تلف کنه قوه تخیل=برید سر کارتون دیگه بسه) دوباره به دور و بر نگاه کردم و فهمیدم باید چیکار کنم لیدیباگ گذشته هم فهمیده بود چون برام سر تکون داد کمربند کت نوار رو کشیدم و برای لیدی باگ گذشته انداختم رفتم سمتش و یه پشتک زدم و دسبند رو زدم به پاش لیدی باگ گذشته هم کمر بند رو به دستکش فر وصل کرد و برام انداختش تا بکنمش دستش تا خواستم دستکش رو بکنم دستش از خاطرات کلویی بیرون اومد و سعی کرد منو لمس کنه که جا خالی دادم خواست بیاد دنبالم که افتاد زمین لیدی باگ گذشته با یویوش بستش اما ریترن تایم با یه لمس کردن ساده یویو رو تبدیل به سنگ کرد ✨🐞خودت کار خودت رو سخت تر کردی 🐈⬛چقد هماهنگ داشتم با لیدی باگ گذشته میرفتم سمتش که بانیکس از یه دریچه اومد بیرون 🐰نه لیدیباگ مراقب باش ریترن تایم با یه حرکت یویو رو پودر کرد و خواست سمت ما هجوم ببره که ما جا خالی دادیم و با سر رفت تو آسانسور و در آسانسور بسته شد سریع از پله ها رفتیم پایین و دکمه آسانسور رو زدیم و یکی از مانکن های مامان کلویی رو گذاشتیم جلوی در و من و کت نوار قائم شدیم و لیدی باگ رفت طبقه پایین و یه سطل آشغال دقیقا زیر مانکن گذاشت ریترن تایم تا در باز شد سریع مانکن رو لمس کرد 🥷🏻مانکن.... بیخیال حشره بیا بیرون که کلی کار دارم کت نوار با کتاکلیزارم زمین رو نابود کرد و ریترن تام مستقیم توی سطل آشغال فرود اومد رفتم طبقه پایین و دستی که حلقه نداشت و همه رو با اون لمس میکرد رو کردم تو دستکش و لیدی باگ حلقه رو از تو دستش در اورد و زیر پاش خردش کرد و در کمال نا باوری به جای اکوما یا اموک یه حشره ی عجیب غریب اومد بیرون اومد بیرون 🐞✨🐈⬛ این چیه؟؟؟؟ شرارت حشره رو خنثی کردم و به زمان خودم برگشتم تو مدرسه بودیم و بانیکس رو به روم بود به حالت عادی برگشت و ساعت رو گرفت سمتم 🧑🏻🦰بعد از کار باید معجزه گر رو پس میدادم درسته 🐞الکس من ممکنه همیشه به کمکت نیاز داشته باشم در ضمن جواهر مال توئه 🧑🏻🦰یعنی منم مثل شما همیشه ابر قهرمانم 🐞اره 🧑🏻🦰اخجونننننننننننننننن
نچه خواهید دید...... 👧🏻اشم تو چشمام جمع شد...... 👱🏻♂️قول میدم..... 🐺من شکست خوردم....... 🐆قوی تر برمیگردیم.......
امیدوارم لذت برده باشید❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
در آخر هم باید بگم که خیلی از همتون ممنونم امیدوارم لایق این شانسی که تستچی بهم داد باشم
ثنا«دلم برای همتون تنگ میشه گفتنی ها گفته شده چیزی ندارم بگم به جز اینکه بگم ممنونم😢😭»
نویسنده(از تو بعیده😢😐)
ثنا«بیا بغلم😭😭😭»
نویسنده(اونقدر برام ارزشمند هستید که نمیتونم حتی بگم چقدر «از ستاره های آسمون بیشتر» شما خیلی چیز ها به من یاد دادید)
ثنا«اخ قوی(لقب قوه تخیل)کجایی ببینی ما چه وضعی داریم😭😭😭»
🍋لیمو نخوری ترش کنی منو فراموش کنی🍋
❤️با آرزوی بهترین ها برای همه ❤️
اما با وجود همه این اتفاق ها سعی میکردم حداقل سه روز یک بار یه پارت وارد سایت کنم احتمالا تابستون برگردم تا دیگه درگیر مدرسه نباشم شاید هم بعد از امتحان های نهایی برگردم قبلاً که گفتم زمان دقیقش معلوم نیست
سعی میکنم برای بهتر شدن رمان آینده هر یک رو یه پارت رو وارد سایت کنم تا هر روز یه پارت رمان بخونید با توجه به چیز هایس که از نویسنده های عزیز و کاربران تستچی یاد گرفتم سعی میکنم بهتر از قبل عمل کنم بچه ها حرف هایی که میزنم شعار نیستن واقعا از ته دلم دارم بهتون میگم 🥰
واقعا تو تستچی رمان نوشتن و داشتن طرفدار هایس مثل شما برای من مثل یه شانس بود که بتونم نویسنده بهتری بشم با کامنت هایی که میتوانید انرژی میگرفتم و همیشه سعی میکردم پارت بعد رمانم بهتر از پارت های قبل بشه همیشه سعی میکردم رمانم رو طولانی بنویسم تا بیشتر از خوندنش لذت ببرید تمام تلاشم رو میکردم که پارت ها رو زود زود وارد سایت کنم تا خیلی منتظر نمونید اما با یه اتفاق هایی مثل درس و مدرسه و امتحان و...... یرمیخوردم و زمان برای وارد سایت کردم نداشتم 🙁
و یه خبر خوب هم دارم که احتمال ۵۰ درصد درسته🥰
بعد از برگشتم به تستچی یه رمان بهتر رو شروع میکنم که قراره بهتر از این رمان باشه فکر میکنم با نوشتن این رمان ذهنم باز تر شد و خیلی چیز ها درباره رمان نویسی یاد گرفتم و میخوام در رمان جدیدم از اون استفاده کنم زمان دقیقش رو نمیدونم ولی به زودی سعی میکنم بر گردم 🥰😍❤️
دوستان یه خبر بد دارم😭😭😭😭
من دیگه نمیتونم تو تستچی فعالیت کنم و به احتمال ۹۰ درصد از تستچی میرم😭😭😭😭
شاید چند ماه دیگه برگردم شاید هم اصلا بر نگردم شاید هم اصلا نرم ولی احتمال زیاد مجبورم از تستچی برم فعلا تست های زیادی تو صف برسیه و ممکنه تا چند وقت بعد از رفتنم هم تست انتشار بشه اما من واقعا نیستم 😕 شاید چند وقت یه بار بیام به تستچی سر بزنم😢
تستچی بهترین سایتی بود که تا حالا توش فعالیت داشتم ❤️🥰امیدوارم بتونم دوباره برگردم😢🥰
بچه ها تا الان شش تا تست تو صف برسیه(فقط میراکلس نه)😍🤩
بچه ها من چند وقت نیستم 😕(تا بعد از عید) سیزدهم ۳ پارت رو با هم وارد سایت میکنم و سعی میکنم یک روز درمیون پارت ها رو وارد سایت کنم 🙂اما تا ۲۷ ام این ماه امتحان دارم😢
ثنا«منو یادتون نره ها من گناه دارم زود برمیگردم»🥺
عااااااااااااااااااااااااااااالللللللييييييي بود
بعدي لطفا
عالی بود❤️
پارت بعدی رو زود بذار
منتظرم.
خیلی خوب مینویسی❤️
زود بذار
عالی بود 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
منتظر پارت بعدی هستم