سیلام🥰
از زبون ا.ت اون مین هو بود باورم نمی شد بغلش کردم و اونم منو بغل کرد بغل اتاقی که من توش بودم یکی دیگه هم وایساده بود و داشت چپ چپ من و مین هو رو نگا میکرد بهش سلام کردم مین هو هم اونو چپ چپ نگاه کرد .از زبون تهیونگ .. وقتی اون دختر بهوش اومد مین هو رو بقل کرد چیی اون دختره دشمن منو بقل کرد؟؟ (فلش به بک ) از زبون راوی تهیونگ و مین هو یا جین تو دانشگاه باهم اشنا شدن مین هو ی خواهر داشت که خواهرش هم تهیونگ رو دوست داشت ولی تهیونگ هیچ وقت اونو دوست نداشت یکی از دلایلش این بود که خواهر مین هو م.ع.ت.ا.د بود و ی روز (خواهر مین هو اسمش سولی هست) تهیونگ و سولی توی یک پوروژه باهم افتادن توی ی پارک ...... قرار گذاشتن تا تحقیق کنن یکی از همین روز ها سولی به ته میگه که دوسش داری و تهیوگ میگه:هه تو کی باشی که من دوست داشته باشم بورو پیش همون برادرت تو زندگیت . با این حرف سولی خود کشی میکنه و مین هو هم تهیونگ رو دشمن خودش میدونه و از اون روز به بعد تهیونگ رو مسخره میکنه و ابرو براش نمیزاره جوری که بعد از ی مدت همه از دست ته فرار میکردن پایان فلش به بک مین هو : سلام اقای کیم تهیونگ چه خبر از این طرفا؟؟ تهیونگ : چه خبر از دوست دخترت اسمش جنی بود درسته مین هو: از کی تاحالا سراغ اونو میگیری ا.ت : چیییی اون چی میگه مین هو هاااا مین ه : توصیح میدم ا.ت : چیو ها ا.ت از روی تخت بلند میشه و میره تو کوچه سرش گیج میره و نزدیکه که بیفته یکی اونو میگیره اونم جیمین بوده ا.ت ذوق میکنه و می پره تو بقل جیمین
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)