
ناظر جون لطفاً منتشر کن ممنونتم
خیلی خسته بودم همین که رسیدم دویدم تو اتاقم و رفتم رو تخت ولو شدم پسرا هرچی صدام میکردن جوابشونو نمیدادم تا اینکه کوک اومد تو اتاق و زود خودمو زدم به خواب اومد بالا سرم وایساد و موهامو نوازش کرد میتونستم حس کنم که لبخند زد بعدش رفت تا رفت چشمامو باز کردم و لبخندی زدم و خوابم برد. کوک ویو: صبح با پسرا بلند شدیم کارای کنسرت رو امروز هشت نفری باید انجام میدادیم جین و جیهوپ داشتم صبحانه درست می کردم منم رفتم تا سه مین رو بیدار کنم در زدم ولی جواب نداد درو باز کردم و رفتم تو اتاق دیدمش که تو خواب لبخند زده . خیلی کیوت بود نشستم و محوش شدم که جیمین گفت ؛ سه مین کوک کجایید پس (باداد) یهو افتادم زمین و سرم خورد به عسلی کنار تخت سه مین ویو: با صدای جیمین بیدار شدم که دیدم کوک افتاده بلندش کردم+چیشده_ام چیزی اومدم بیدارت کنم که پام خورد به عسلی افتادم + مراقب باش _ حاضر شو بعد بریم
+مگه لباسام چشه _ خودت نگاه کن سه مین ویو: همین که این رو گفت رفت و منم خودمو دیدم و گفتم+ وای خدای من آبروم رفت. صدای خنده های کوک رو میشنیدم و زود حاضر شدم و رفتم پایین که دیدم تهیونگ با یه سگ کوچولوی کیوته داره میاد از در ناخودآگاه به سمتش دویدم و بهش گفتم+ وای چقدر نازه هیونگ خیلی بامزس ∆ اره+ میشه بدیش من هیونگ لطفاً لطفاً لطفاً ∆باشه سه مین ویو: اولش متعجب بود ولی بعد با یه لبخند اون کوچولو رو داد بهم مشغول بازی باهاش بودم نگاه پسرارو حس میکردم و معذب بودم که کوک گفت _ پسرا نگاش نکنید خجالت میکشه . پسرا کم کم مشغول غذا بودن و منم بهشون ملحق شدم +هیونگ اسم این کوچولو چیه ∆ اسمش یونتانه ولی ما تانی صداش میکنیم + میشه منم تانی صداش کنم ∆ البته + ممنون ممنون ممنون . سه مین ویو: صبحانه خوردیم و جمع کردیم که کوک گفت _ نمیخوای حاظر شی ؟

(لباس سه مین برای خرید رفتن)+ چرا ؟_ باید برای کنسرت خرید کنیم + اوه نه یادم رفته بود الان حاظر میشم چ به سرعت نور رفتم و اومدم و رفتیم برای کنسرت خرید کنیم . رسیدیم دم فروشگاه رفتیم تو و هر کدوم از پسرا یه چیزی انتخاب میکردن و منم نظر میدادم پسرا خریداشون رو کردن فکر کردم میخوایم بریم ولی نه باهام کار داشتن منو به زور میفرستادن اتاق پرو و هرچی دم دستشون بود بهم میدادن من دیگه خسته شده بودم به خاطر همین تمومش کردیم که دیدم از هر لباس یه جفت برداشتن برام رفتم حساب کنم که کوک گفت _ اینجا لازم نیست حساب کنی + چرا _ چون برای کمپانیه و کمپانی خودش مارو فرستاده سه مین ویو: هر کاری کردم نزاشت حساب کنم و به زور منو با خودش برد تو ماشین

رفتیم تو ماشین خریدام رو با یه ماشین دیگه بردن خونه و ما هم مستقیم رفتیم کنسرت کوک بهم گفت زود برم تو یه اتاق رفتم و کوک پشت در وایساد از گوشه پنجره دیدم پسرا همه ... شدن و دارن لباس عوض میکنن منم لباسامو پوشیدم و رفتم بیرون با کوک رفتیم پیش میکاپ ارتیستا از میکاپ بدم میومد کوک نزاشت کسی بهش دست بزنه تا اینکه من رفتم و گفتم+ میخوای من میکاپت کنم _ قوا میدم زیاد روی نکنی + اره سه مین ویو : لوازم رو از دست میکاپ ارتیسته گرفتم و گفتم بره و خودم هم میکاپش کردم خیلی میکاپ کمی زدم آخه خودش سفید بود با لبای صورتی نیازی به میکاپ نداشت وقتی دست میزدم به صورتش انگار قلبم برام آهنگ پخش میکرد خیلی حس خوبی بهم میداد که میکاپش تموم شد _ وای ممنون + خواهش کوک ویو:...
کوک ویو: هر بار که بهم نزدیک میشد انگار قلبم برام آهنگ میساخت کنارش خیلی حس خوبی داشتم دلم نمیخواست از پیشم بره داشتم به همینا فکر میکردم که دیدم پسرا بهش میگن مارو میکاپ کرد و اون شروع می کرد به میکاپ کردن بعد تموم شدنش رفتیم سر صحنه مثل همیشه مثل بچه ها لج کرده بود که از دستگاه تنفس استفاده نکنه رفتیم و آهنگ عرق خون (مانی مانی ) اجرا کردیم که آرمی ها میخواستن که سه مین تک بخونه ببینن صداش چه طوره به اسرار آرمی و پسرا قبول کرد و آهنگی که دوست داشتو خوند آهنگ سنیوریتا بود غرق شده بودم بهش تو افکارم داشتم باهاش میرقصیدم که آرمیا جیغ زدن و به خودم اومدم که دیدم تموم شد بعد کلی اجرا و شیطنت کنسرت تموم شد داشتیم میرفتیم پشت استیج پسرا همه نفس کم آورده بودن نه مثل سه مین ولی پس سه مین کو ؟ سه مین ویو: داشتم میرفتم پشت استیج که یادم اومد وسایلم رو تو اون اتاق جا گذاشتم سرم گیج میرفت از کنار دیوار گرفتم تا رسیدم به اون اتاقه وسایلم نبود فکر کردم که پسرا برداشتن داشتم میومد که دستم خورد به یه گلدون و شکست داشتم تیکه هاشو جمع می کردم که دستمو برید یه جیغ آروم کشیدم که کوک اومد دستمو پشتم قایم کردم که ...
میخوام هیجان داستانو بیشتر کنم پس تا پارت بعد خدافظ 👋🏻😈
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
واوووو😂😭❤
عرر
من دق کردم ککک
تولوخودا زود پارت بعدو بزاررر🥺🥺🥺
به تک پارتی منم نگاه بنداززز🥺🥺🥺
چشم حتما
تک پارتیمورتستچی نپذیرفت😐
های کیوتی 🥺💖
من یه رستوران و بستنی فروشی تازه تاسیس کردم🥺🍓
برای اومدن به رستوران و بستنی فروشیم به نظرسنجی هام سر بزن 🥺💜
کلی غذا و نوشیدنی ها و بستنی های کیوت داریم 🥺🐋
💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖
به کارمند نیاز ندارم
ساری برای تبلیغ 🍥