عشق در نگاه اول p4

سلام من اومدمممم

از زبون نفس: که یهو بچه ها با یه حرکت درو باز کردن و اومدن تو و با دیدن من پریدن ب.غل.م کردن.تهیونگ:دخی امسال بد شانسی بهت روکرده رفتن نیما س.ر.ماخوردنت هفته پیش.هلیا:البته خانوم خانوما اولین نفر به ما باید بگی چرا گذاشتی بعد ع.مل.ت به ما گفتی؟؟؟من: چشم جناب سر هنگ و دستمو مث پلیسا به ادای احترام رو سرم گذاشتم.نرگس:ب.س.ه بابا الان شنیدم از نودل حرف زدید ، نودل مهمون تهیونگ. تهیونگ:چشم منتظر دستور شما بودم نفس پاش ش.کس.ت.ه اون باید غذا بخره.من: عه من کجام تو کی اون کی اصن من کیم🤨😑😐

تهیونگ:رفتم بابا رفتم اممممم اهان راستی سلام من تهیونگم برادر کوک همون بوتیک فروشه میتونی ته ته صدام کنی (اینم نفس خانوم ما🖕)نرگس: منم نرگسم نری صدام کن. هلیا: منم هلیام میتونی هلی صدام کنی.شوگا: منم شوگام من خودم میرم نودل میخرم. هلیا: نه ته ته میخره. تهیونگ: 🤬😡😠اره من میخرم. تهیونگ رفت و چن دیقه بعد با چن تا نودل برگشت

پایانننننننن دوس داشتم اینجا تمومش کنم ( عکس بالا هلیا )

( عکس بالا نرگس ) کامنت و لایک فراموش نشه در ضمن فالو کنید