درسته دیگه ۱۴؟
بغلش کردم هنوز صورتم متعجب بود که گفت
مرینت_دیدی گفتم؟؟؟من فقط یه لکه......
فیلیکس_هعی هعی هعی مرینت چرا اینجوری میکنی اخه؟گریه نکن یه لحظه......ــــ......نمیتونی درباره خودت اینجوری صحبت کنی.........تو فقط زیادی معصومی.......همین.
هق هقش بند اومده بود اما اشک هاش پیراهنم رو خیس کرده بود وقتی کامل اروم شد نگاش کردم خوابش برده بود اروم خندیدم و روش پتو انداختم و رفتم پایین خونه کثیف شده بود و خیلی وقت بود کسی بهش دست هم نزده و همه جا گرد و خاک بود به اشپز خونه رفتم همه چیز کپک زده بود و بویی حال به همزن ایجاد کرده بود داخل فریزر هم همه چیز کهنه شده بود همه چیز رو دراوردم و ریحتم دور و به خرید رفتم وقتی برگشتم خوراکی ها رو گذاشتم تو یخچال و هلو هوله ها رو تو کابینت و گوشت و مرغ و.....رو هم توی فریزر یه بسته ماهی بیرون گذاشتم و ماهیتابه رو پر روغن کردم و ماهی ها رو داخلش گذاشتم وقتی بچه بودم و نهیمه اشپزی میکرد نگاه میکردم و یاد گرفته بودم و به حال رفتم و جارو کشیدم و گرد گیری و لا به لاش مراقب ماهی ها هم بودم وقتی کارا تموم شد به حیاط رفتم همه جای حیاط پر از الف های هرز بود باید باغبون میاوردم که صدای خواب الودی شنیدم و بذگشتم و با دیدن اون صحنه از خنده ریسه رفتم مرینت بود که خواب الود اسممو صدا میزد موهاش بهم ریخته بود و صحنه ج.ذ.ا.ب و خنده داری با صورتش ایجاد کرده بود و داشت چشماشو میمالوند اخم کرد و گفت
مرینت_چرا میخندی؟😡
فیلیکس_هیچی....هیچی.
و رفتیم داخل کشوندمش تو اناق و موهاش رو شونه کردم و براش گیس کردم و چتری هاش رو ریختم جلو لبخند رضایت مندانه ای زدم که بلند شد و به سمت سرویس رفت و با دست و شورت شسته و خیس بیرون اومد
مرینت_فیلیکس خان جواب این دوستتون رو بدین نمیزاره ادم بخوابه که.....
سوالی رفتم سمت گوشیم کلی تماس بی پاسخ از مامان داشتم اخم کردم و گفتم
فیلیکس_چیز خاصی نیست....بیا بریم ناهار بخوریم...
مرینت_ناهار؟😯
فیلیکس_بله.....باید تایم ساعت خواب و بیداریت رو درست کنی لنگه ظهره.
لبخند کج و کله ای زد و گفت"تو برو منم لباسامو عوض میکنم میام"هنوز لباس بیرون تنش رو سرمو تکوت دادم و به سمت در رفتم که دوباره گوشیم زنگ خورد مامان بود از اتاق بیرون رفتم و از پله ها پایین اومدم و تلفن رو جواب دادم همون لحظه صدای گریونش اومد.....
+افرین فیلیکس خان.....
افرین پسرم......این بو جواب محبتام؟؟؟؟ارهههه؟این بود؟ایم بود جواب اون سختیا؟مگه من بزرگت نکردم؟؟بخاطر اون دختره اومدی سر مادرت داد میزنی....؟واقعا که.....
ج.ن.ا.ز.ه بابات تو گ.و.ر لرزید😭😡😭این بود پسری که بزرگ کردیم؟؟؟؟.
سرم درد گرفته بود گردنم خشک شده بود فقط یه جمله گفتم
*تا وقتی که رفتارتونو با زنم تغیر ندین رفتارمو تغیر نمیدم🙂خدانگهدار.
رفتم میز رو چیدم که همون لحظه مرینت با پیراهن تا زانوش که صورتی بود و استین بلند بود اومد پایین (بعد از غذاشون)مرینت_وای فیلیکس واقعا عالی بود دستت درد نکنه😍🥰😋.لبخن زدم و خواهش میکنمی گفتم با کمک هم سفره رو جمع کردیم و نشستیم فیلم دیدیم.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
ببین شرایط کامله دیگه پارت بعد
۴ نفر کامنت دادن و من جوابشون رو دادم شدش ۱۰ تا کامنت ول میزارم
ترو خدا بعدی
چشم الان میزارم:)
شرایط پارت بعد بالا یادم رف.....
۶ تا لایک و ۵ تا کامنت به غیر از این کامنت خودم😁
مثل همیشه عالیی
کیوتی😆💓
خیلی خوب🐾🖤
بوس بهت:)
🖤🌑🙂