
ناظر محترم خواهش میکنم منتشر کن مرسی:
تهیونگ روی یکی از مبل ها لم داده بود و داشت قهوه میخورد...رفتم کنار مبل وایسادم_چیزی شده؟+چرا یه لباس درست داخل کمد پیدا نکردم؟_مگه این لباس چشه خیلی بهت میاد+اینا سبک لباسای ک من میپوشم نیستن_باید سبکتو عوض کنی بیا بشین...بهش نگا کردم و رفتم نشستم ک گوشیش زنگ خورد روی بلند گو بود...نامجون:@جین:÷شوگا:×جیهوپ:#جیمین:=جونگ کوک:~تهیونگ:_ته مین:+..._الو نامجون؟؟؟@سلام ته_چطوری@خبم خبی_خبم چیشده؟@منو اعضا دلمون خیلی برات تنگ شده میخوایم بیایم بیشت_اوه عالیه من الان داخل عمارت خدمم@خیلی خب میبینمت...بعدش قطع کردن_برو ماسکتو بزن+چی؟_گفتم برو ماسکتو بزن{داد}+یعنی چی چرا_هوف،البته اعضا رفیقمن لازم نیس ماسک بزنم...و محکم مچ دستمو گرفت_فقط همین بار،هیچکس نباید صورتت ببینه+دستمم...محکم تر فشارش داد+ولم کنن{یه ذره داد}_صداتو روی من بلند نکن...محکم تر فشار داد ک ولش کرد...سریع بلند شدم معلوم هست داری چیکا میکنی_برو بالا چن دیقه دیگ میتونی بیایی پایین
{چن مین بعد}{تهیونگ ویو}_چطورید÷ممنون پسر دلم برات تنگ شده بود=یا تهیونگ چرا اومدی اینجا@کلی باید حرف بزنیم#وای اینجارو باش~تهیونگگگگ×عجب سلام:/_بشینید~تهیونگ آشپز خونه کجاس_چرا؟~تشنمه_اوه وایسا بگم برات بیارن~نه خودم میرم_خیلی خوب پشت سالنه~اوکی ممنون@وای تهیونگ اگه بدونی چی شدهه{کوک ویو}رفتم آب بخورم ک یه دختر رو اونجا دیدم یه لباس سیاه ساده پوشیده بود صورتشو دیدم واو همین ک منو دید از راه پله پشتی رفت بیرون...برگشتم توی جمع~هی تهیونگ{آروم}_هوم؟~میدونی میتونی یکی رو برام جور کنی_البته،کیه؟~اگه اومد بهت میگم کدومشونه_حله{ته مین ویو}رفتم آب بخورم که یکیشونو دیدم سریع اومدم بیرون تصمیم گرفتم برم پایین
{تهیونگ ویو}ته مین بالای پله ها بود که صدای کوک رو کنار گوشم شنیدم~خودشع!_هی کوک این یکیو رو بیخیال~چرا_گفتم بیخیال~میگم چرا_چون اون زنمه{داد}کوک همینجوری ساکت شد@که ا*ز*د*و*ا*ج کردی و چیزی نگفتی؟#اوه...تهیونگ درسته بهم برخورد ولی مبارکه_ببینید خیلی یهویی شد~که انقدر غریبه شدیم!_تمومش کن{داد}÷هی اروم باشید...که کوک بلند شد و از عمارت رفت بیرون_وای من چم شده×چرا اینجوری میکنی:/=حالت خوبه؟_من فقط..اعصابم خورده@آروم باش...فردا از دلش در میاره بهتره ما هم بریم دنبالش...همه ی اعضا رو به ته مین تبریک گفتن و رفتن دنبال کوک...تهیونگ برگشت سمت ته مین_چه اتفاقی افتاد+م..من رفته بودم...آب بخورم ک اونو دیدم همین_از اول میدونستم باید ماسک بزنی+چیزی نشده ک_چیزی نشده؟ها؟چیزی نشده؟؟{داد}+اون فقط...خیلی خب اصن هرچی من ک کاری نکردم....تهیونگ اومد بالای پله و بازوی ته مین رو گرفت_ مواظب حرف هات و رفتار باش{داد}ته مین:بغض کردم ک تهیونگ متوجه شد_هی هی واسا...سرمو انداختم پایین_من..من فقط...بازوم رو ول کرد و از پله ها رف بالا روی پله ها نشستم و زانو هامو بغل کردم و شروع کردم به گریه کردن
{صبح}{تهیونگ ویو}رفتم پایین ته مین روی پله ها خوابیده بود_هی...هی بلند شو...که چشمام رو باز کرد+چیشده_برو توی اتاقت...دور اطرافشو نگاه کردن و بلند شد و از کنارم گذشت و رفت بالا منم رفتم شرکت و به نگهبانا گفتم حواسشون باشه نره بیرون
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ایول
:)
بعدیییی
عرر
❤️🗿
همی روز اولی دعوا شد
حالا نوبت پیشگویی منه : حالا اینا باهم خوب میشن ملودی زندگی شون رو بهم میزنه🗿
حق ولی دوباره جور میشن ولی خب پایان هیچ چپتری خوب نیس:)
قراره غمگین بشه یا علی
جیخخخ آرههه آخرش خیلی وحشتناکه:)
ما خودمون حال مون بد هست تو بدترش نکن🗿
آقا من به اندازه کافی فیک غمگین خوندم
یا همین که عاشقان ماه و هوارانگ رو دیدم برام کافیه اینو دیگه غمگین نکن باشه😶☺
آخه خو پایان هیچ چپتری خوب نیسسسس