امیدوارم دوست داشته باشین🤍
از زبان تهیونگ: داشتم عکساشو نگاه میکردم.. عکسامونو.. هانول.. قفل شدم رو یه عکس، لبخند و اشکم با هم قاطی شد... فلش بک [ روی چمنا نشسته بود، رفتم پیشش. تهیونگ: هانول، هانووول.. جواب نمیدی نه؟ منو نگاه کن!.. خندم گرفته بود! مثل بچه ها قهر کرده بود.. تهیونگ: هانول! هانول: هوم؟ تهیونگ: جواب منو نمیدی؟ هانول: نه! تهیونگ: منو نگاه کن هانول: نمیخوام. گوشیمو در آوردمو گذاشتم رو دوربین. تهیونگ: هانول منو ببین میخوام عکس بگیرم.. صورتشو با یه دستم گرفتمو برگردونم سمت دوربینو سلفی گرفتم.. تهیونگ: نگاه کن ببین چه شکلی افتادی😂 صورتشو آورد جلو تا عکسو ببینه.. خندش گرفت ولی سعی کرد نخنده.. دست به سینه شد و سرشو انداخت پایین. تهیونگ: آشتی نمیکنی؟ هانول: نه تهیونگ: باشه، نکن. چشماش درشت شد و نگام کرد..
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
پارت بعددددد
منتشر شد
پارت جدید نمیاد؟؛)
چرا تا قبل پنج شنبه میذارمش
پارت جدید منتشر شد
خیلی قشنگههه :))) ادامه بدههه
چرا انقد کم بوددددددد🙁
خیلی قشنگ بودددد داشت گریم میگرفتتتت
ای جونم
گریه نکن داستانه😂