(●’◡’●) Hi سلام من میخوام رمان رو زود تر بزارم قرار بود جمعه بزارم ولی خب کلی فکر تو ذهنم بود
تو خیابون قدم میزدم و به هفت ساله پیش فکر میکردم که......
هفت سال قبل: (اسم شخصیت داستان سوا هستش)
روی تختم دراز کشیده بودم و به اتفاقایی که برام افتاده بود فکر میکردم که یکی با شماره ناشناس زنگ زد
+بله شما
-توو می بینی باهام چیکار کردی
+چی شده شما
+الو الو
قط کرد منظورش چی بود من باهاش چیکار کردم.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
24 لایک
باحال بود منتظر پارت بعد هستم
توعمقتاریکیکهفروبریچیزیجز"درخششماه"نمیبینی!-
عانیوکویین/کینگ♡!-
ما𝓶𝓸𝓸𝓷 𝓰𝓲𝓻𝓵𝓼هستیم ♡!-
تشکیلشدهاز4تاکویین :
Clara♡!-
Misoo♡!-
Tina♡!-
Haneul♡!-
ماهتوروفراخوندهتاعضویازارتششبشی!-قرارمونتوعمقتاریکیبهوقتدرخشش!-
باحال بود:]