من و کوکی5

از زبان کوک_(بچه ها ا/ت+کوک_) _تمرین تموم شد بعد با بچه ها خرد و خسته ساعت2 شب رفتیم خونه تا رسیدیم خوابمون برد فردا صبح که بیدار شدم بدنم به قدری درد میکرد نای بلند شدن نداشتم از زبان ا/ت+صبح کا بیدار شدم سریع لباس پوشیدن رفتم تا ببینم الکس اومده یانه مثل همیشه کفشمو پوشیدم و رفتم بیرون و در خونه رو قفل کردم

همینکه از در رفتم بیرون الکس جلو روم بود (اقامت الکس×) +چیشده دیروز ندیدیم دلت تنگ شده×اخه کی دلش برات تنگ نمیشه +حالا پروو نشو برو کنار بزار رد شم ×نه+برو کنار×نه نمیرم+ههی باشه×وات+امروز حوصله دعوا ندارم×باشه پس منم میرم+😏باشه بای×بای+وای اخه من چقدر باهوشم(چه به خودشم مینازه میخوای کوک رو ازت بگیرم+نه غلط کردم شکوفه خوردم&باشه ازت نمیگیرم+اخیش)

از زبان کوک_امروز رفتیم کمپانی تا برای شب تمرین کنیم{ برش زمانی به فردا}_صبح که از خواب پاشدم رفتم دست و صورتم رو شستم رفتم میز صبحونه رو چیدم چون هیچ کس بیدار نبود صبحونه خوردم و رفتم یکم قدم بزنم که ا/ت رو دیدم-سلام خانم ا/ت +سلام اقای کوک_رسمی نباش کوک صدام کن+چشم شماهم منو ا/ت صدا کنین_ممنون+خواهش

_ا/ت اگر تنهایی بیا باهم قدم بزنیم+حتماً +میگم شما چند سالتونه_من23 سالمه+اها_شما چی؟ +22_یه سال ازت بزرگ ترم پس اونا صدام کنشم اوپا_😃+چی شده_خیلی کیوتی+ها ممنونم توهم شبیه خر گشایی_ممنون

پایان

کامنت فراموش نشه لایکم همینطور