من و کوکی۴

من اومدم با پارت ۴

یهو کوک افتاد روم خداییش خیلی سنگین بود(توجه داستان از زبان ا/ت هستش)اما تا به خودم اومدم دیدم لبش رو لبام ۱ دقیقه همینجوری تو شک بودم که به خودم اومدم و هلش دادم اونطرف ا/ت:چیکار میکنی منحرف 😡کوک: واقاً ببخشید دست خودم نبود افتادم😖(نویسنده :نکه دوست نداری 😏)از زبان کوک:واقاً حس خوبی بود وقتی بوسیدمش🥴 ازبان ا/ت:واقاً که چه ادمایی پیدا میشه (زیر لب گفتی)کوک: چیزی گفتین خانوم ا/ت ا/ت: نه ببخشید که اون حرف رو زدم کوک: نه اشکالی نداره خب من دیگه می رم با اینکه دوست ندارم زیر لب گفت ا/ت:ببخشید چیزی گفتیم شما کوک: نه نه من باید برم دیگه بای ا/ت: بای

از زبان ا/ت: رفتم خونه رفتم یه دوش سر پایی گرفتم چون خیلی کثیف نبودم اومدم بیرون لباسی که خیلی دوست داشتم و پوشیدم توصیف تیپ ا/ت تیپ الانش:یه نیم تنه مشکی با عکس دختر روش یه شلوارک کوتاه جین(نه جین تو بی تی اس) با یه کفش اسپرت مشکی (تو خونه کفش میپوشتی گفتم که پولداری یه خونه بزرگ داری البته خونه که چه عرز کنم یه قصره)رفتم تو اشپزخانه تو یخچال سوشی بود دیگه غذا درست نکردم همونو خوردم از زبان کوک: رفتم خوابگا بچه ها هی میگفتن کجا بودی چیکار کردی و اینا منم گفتم رفتم دنبال ا/ت ولی پام گیر کرد به یه چیزی افتادم روش و بوسیدمش قیافه همه:🤣😑😶🙄🤐😬😳کوک: اره دیگه اینجور من برم دیگه تو اتاقم بای جین : غذا چی کوک: نمیخوام سیرم جین: باشه

نامجون: بنظرتون نباید نگرانش باشیم جین: اره باید یه کاری کنیم به ا/ت برسه جیمین: من یه نقشه دارم(متصف اخلاق ورزشی نقشه رو نمیگم😌)جین: وای نقشت عالی نامجون :اره با این نقشه حتماً به هم میرسن بریم سراق ا/ت ا/ت: بعد از غذا گرفتم خوابیدم اخه ساعت ۱۲ شب بود فردا صبح بیدار شدم رفتم شیر موز درست کردم با کیک خوردم اماده شدم یه هودیه مشکی و شلوار مشکی چسبونمو پوشیدم با کلاه مشکی(کلاً علاقه خاصی به مشکی داری) رفتم دوری بزنم خوشبختانه امروز الکس نمیاد چون امروز شیفته (از برنامه کاریش خبر داری نا سلامتی اونجا بزرگ شدی) پس رفتم پاتسیل فروشی و کلی پاستیل خریدم با شکلات چون عاشق شکلات تلخ و پاستیل بودی تو راه همینجوری میخوردی و میرفتی از زبان کوک

کوک: صبح بیدار شدم اماده شدم با بچه ها رفتیم سر تمرین چون فردا شب کنسرت داشتیم تو سالن تمرین جین و نامجون و جیمین یزره عجیب میزدن ولی محل ندادم و به کارم ادامه دادم بعد تمرین یه مصاحبه داشتیم داشتن گریمم میکردن که دلم خواست به ا/ت پیام بدم پیام دادم نوشتم سلام خانم ا/ت منم جونگ کوک واقاً برای اون اتفاق معضرت میخوام از زبان ا/ت : گوشیم چند بار لرزید پیام داده بودن از طرف همون مرد دیروز بود بهش پیام دادم نوشتم نه اشکال نداره آقای کوک اون یه اتفاق بود

پایان این بار جای حساس کات نکردم دارم بچه خوفی میشم😅

کامنت یادتون نره کیوتا