های گایز😐🍓💫 میدونم خیلی طول کشید😂💔 (به خاطر این که عدم تایید شد دوباره گذاشتمش) ولی بالاخره اومد😌😻🌟 مرسی که صبور بودید🙂💓 عااا راستی واسه کسایی که اولین باره دارن این داستان رو میخونن (شاید باشه/:) بگم که اول فصل اولش رو بعد داستان چشمک رو بعد فصل دومش رو بعد داستان تکرار اتفاق و بعد فصل سوم که همینه رو بخون ناناصم😂💓💓💞(همشون رو توی گوگل سرچ کنی میاره ) آهاااا اینم بگم ژانر داستان: اکشن، معمایی، تخیلی، رمزآلود، عاشقانه...💃😂💞
پاکپائو داشت از شیشه هلیکوپتر بیرون رو نگاه میکرد و سرشو رو شیشه گذاشته بود. راشل پیش خلبان بود. پاکپائو صدای مضطرب چانسو رو میشنوه که صداش میکنه: ببخشد خانم...؟! پاکپائو سرشو برمیگردونه و چانسو رو میبینه که با چشمای پر اشک و صورتی که رنگ پریده بهش نگاه میکنه. پاکپائو چهرش مهربون میشه و با دست راستش دست چانسو رو میگیره و میگه: چی شده؟! حالت خوبه؟! چانسو آب دهنشو قورت میده و با یک دستش اشک چشماشو پاک میکنه و میگه: من...من میتونم به مامانم زنگ بزنم؟! پاکپائو که اخم ریزی کرده بود، اخمش باز میشه و کمی تعجب میکنه. چانسو ادامه میده: اصلا... ( گریش میگیره) ازش خبری ندارم. ( گریش شدت پیدا میکنه) پاکپائو چشماش پر اشک میشه و سریع از رو صندلی بلند میشه و چانسو رو بغل میکنه و میگه: شششش، ( با چهره ای متعجب و دردآور) اون حالش خوبه. از بغلش میاد بیرون و با دوتا دستاش بازوهای چانسو رو میگیره و با چشمای پر اشک و لبخندی دردناک میگه: اون حالش خوبه، خیلی خب؟! گریه نکن، باشه؟! چانسو که به زمین نگاه میکرد با دستاش اشکاشو پاک کرد. پاکپائو نفس عمیقی کشید و دستشو گذاشت رو شونه چانسو و به سمت عقب هلیکوپتر حرکت کرد: بیااا، اینجا ( وارد محوطه ای که بی تی اس و کارین و یونگ نشستن میشه) بشین. همه نگاهی میکنند و به جز کارین که به زمین خیره شده و چشماش پر اشکه. پاکپائو چانسو رو کنار کارین میشونه. پسرا و یونگ همینطور نگاه میکنند و هوبی لبخند محبت آمیزی میزنه. پاکپائو دستشو رو شونه چانسو میزاره و لبخندی میزنه و میگه: همینجا منتظر بمون من الان میام. چانسو هم با چشمای پر اشک نیم نگاهی به پاکپائو میندازه و لبخندی میزنه. پاکپائو سمت اتاقک خلبان میره( پیش راشل) هوبی خطاب به چانسو: چانسو حالت خوبه؟! همه به جز کارین به چانسو نگاه میکنند. چانسو نیم نگاهی به هوبی میندازه و با چشمانی پراشک لبخند دردناکی میزنه و سرشو تکون میده: خوبم، ممنون. شوگا به کارین نگاه میکنه که همینطور به زمین خیره شده و خشکش زده. بطری کوچولوی آب معدنی کنار پاشو برمیداره و میره کنار کارین میشینه و بطری رو جلوی صورت کارین میگیره و میگه: حالت خوبه؟! کارین به خودش میاد و تکونی به خودش میده و اشکاشو پاک میکنه و متعجبانه به بطری جلوی صورتش و بعد به شوگا نگاه میکنه و سرشو تکون میده: خوبم ( بطری رو از دست شوگا میگیره و در حال باز کردن سرش..) ممنون. سرشو باز میکنه و مینوشه....!
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
58 لایک
عالییی بود
دیگه نتونستم صب کنم می خواستم بزارم وقتی پارت اخر را گذاشتی تازه شروع کنم که دق نکنم وقتی بعضی بد جا کات می کنن خدا بگم اینا را چی کار کنه حداقل پارت بعدی را زود بزارید
به هر حال پرررررررر ففففففففففککککککککککککت بود💕
😂😂😂😂
مرسی لاولی🙂💓💓💃
چ عجب صلوااااات...:///
اللهم....
اینم بگم هنوز نخوندم اول کامنت گذاشتم تا حرصم خالی شه😂💔🚶
😐🙂😂😂😂😂💓✨
خداروشکر دیگه نا امید شده بودم برا اومدنشششش 🤣😁
🙂😂😂✨
واییییییییییی باورم نمیشه بالاخره اومد😍
😂😂😂💜♥️💜💓✨
اخجون بالاخره اومد 😍مرسی مرسی ❤️❤️
😄😄😍😍♥️🌼✨
وایی من هنوز باورم نمیشه ای خدا شکرت خدایا لا اقر شاید بی تی اس و از نزدیک ندیدیم لا اقر بزار این داستان بقیه اش بیاد به خدا ماها دلمون فقط به همین ها خوش به خدا تستچی لطفا قسمت ۳ رو هم بزار به خدا دلمون به همین ها خوش وگرنه که تو ایران تو این گرونی دلمون و به چی خوش کنیم البته قضیه بی تی اس جدا است
مرسی که هستی چانسویمان🥺😂♥️✨
جاااااااننن من الان دیدم میرم پارت بعد رو هم بخوانم شکرر
خدایا شکرت😂😂😂♥️✨
جییییییییییغ بلخره اومددددددددد💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃
خداوکیلی فسیل شدیم😐✌️
😂😂😂💃♥️♥️💓✨
جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ اومد بالاخرهههههههه
من تازه الان تستو دیدممممممم و انجامممممممم دادممممم😐😐😐💜💜💜💜
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود😬💜💜💜💜💜💜💗💗💗💗💗💗💐💐💐💐💐💐💐💐
پارت بعدو زود بزار خواهشا چهار ساله ما رو منتظر گذاشتی😐😐😐😐💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💗💗💗💗💗💗💗💗
😂😂😂😂😂 مرسی کیوت جاااااععععن 😀😀😂💓💓♥️✨
آمده است پارت بعد 😌😂💓