
بیاید بچه ها برای جبران اینپارتم الان گذاشتم💕🌸
(دوماه بعد)پوف کلافه ای کشید.خسته شده بود.لبخند زدم:زیاد نباید به خودت فشار بیاری.بزار برای فردا.سویهون:واااااای دختر چی میشد زودتر بگی!تک خنده ای کردم:خسته نباشی!گفت:همچنین.بطریه آبمو برداشتم و از پله ها رفتم بالا که......سرم خورده شد توی یه چیزه خیلیییی سفت.چشمامو بستم و سرمو مالیدم.رفتم تو دیوار!ولی.....چرا صدای نفسای یکی میاد؟؟؟؟؟؟نکنه سوهیونه؟؟؟نبابا اون که توعه!وااااااییییییی....پس کیه؟؟خیلی آروم و یواش چشم چپمو باز کردم که با دوتا تیله ی مشکی مواجه شدم!هییین بلندی کشیدم و پریدم عقب.ولی اون با نیشخند اومد جلو و فاصله رو کم کرد!خورده بودم توی سینه ی این ؟جونگ کوک:اممم...از اخرین باری که یادم میاد داشتی التماسم میکردی که اخراجت نکنم!آب دهنو قورت دادم.تپش قلبم رفته بود بالا.خب که چی؟؟؟با ترس بهش نگاه کردم.ادامه داد:حالا ازم میترسی؟هوم؟سرمو به چپ و راست تکون دادم.با تته پته گفتم:آ...آقا من باید برم کلی کار داریم ب...با بونا.خواستم از کنارش رد شم که دستشو چشبوند به دیوار و مانع رفتنم شد!وای خدا!داشت کاری میکرد که عشقی که سعی داشتم کمرنگش کنم، پررنگ شه!خب معلومه!وقتی یکی عاشق میشه که نمیشه اون عشق رو از بین برد!منم نتونستم!واسه ی همین سعی داشتم کمرنگش کنم چون نمیتونستم بهش برسم!ولی خب جونگ کوک داشت با این کاراش کار دستم میداد!دوباره آب دهنمو قورت دادم.جونگ کوک:هر وقت گفتم میری!دارم باهات حرف میزنم.سر تکون دادم.جونگ کوک:اون موقع دوسمداشتی درسته؟ الان من چی بگم؟بگم آره که......نمد چی میشه!اگه بگمنه که......اونم نمد چی میشه!ولی خب قاعدتا دوس نداره دومی رو.از رفتارای چهار پیشش این نتیجه رو گرفتم!
نیشخند تمسخر آمیزش تشدید شد!پس بگو میخواد منو مسخره کنه که"آره تو به من التماس کردی و بهم نرسیدی"اخم کردم.یه لحظه تنفر تمام وجودم رو گرفت.گفتم:آره!ولی میدونی..( با دوتا دستم محکم زدم توی سینش که پرت شد عقب)اون موقع بچه بودم!نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم!الانم نمیدونم چرا زنت منو استخدام کرده.فک نکن منم برای اینکه خودمو بهت بندازم گفتم میام اینجا کار کنم.زنت با یه لشگر هرکول ریخت سرم.داشت با تعجب نگام میکرد انگار انتظار نداشت اینجوری برخورد کنم.با اخم زل زده بودم توی چشماش.نگاه ازش گرفتم و بهش تنه زدم و از پله رفتم بالا.پاهامو محکم به زمین میکوبیدم و راه میرفتم.هه!فک کرده اومدم که خودمو بهش بندازم.حالا مسخرمم میکنه!منه احمقو بگو.....اصلا من چرا....این دله احمقو بگو که عاشق کی شده!ول کنم نیس!سانگ جو داشت با بونا حرف.البته حرف که چه عرض کنم.با اون نیش بازه بونا معلوم بود حرف عادی نیس.درو باز کردم و که توجهشون بهم جلب شد.سریع درو کوبوندم بهم.باشگاه طوری بود که بالای دیوار که کنار پله های بیرون در بود شیشه ای بود و میشد کاملا قیافه ی متعجب جونگ کوک که هنوز همونجا بود رو دید.هنوزم اخم روی پیشونیم بود.با قدم های محکم و بلند به سمت همون زیر زمین خر*اب شده رفتم.و دره اونجا عم کوبیدم بهم.الان بونا میومد سراغم واسه ی همین درو قفل کردم.نفس آسوده ای کشیدم.انگار خودمو خالی کرده بودم.چرا فک کرده بود بعد از چهار سال فک کرده بود اومدم که رابطه ی اونو سویونو اوض کنم؟؟؟چرا داشت مسخرم میکرد؟؟
بغض کردم.من اونو هنوزم دوسش داشتم ولی اون داشت مسخرم میکرد.خیلی احمقم.خیلی!......در به صدا در اومد.وای خوابم برده بود.بونا دست تنها مونده بوده.سریع رفتم درو باز کردم.خودش بود.بونا:کجا رفتی؟گفتم:ببخشید خوابم برد.بونا:خیله خب.یورا؟نمیخوای بیای بیرون.یهو دیدم از کنار در دوتا چشم با دوتا موهای خرگوشی داره نگام میکنه!اصلا یهو دلم براش رفت!پریدم ماچ ماچ بو*سش کردم.اونم فقط صدای قهقهه هاش توی عمارت می پیچید.بونا یه سینیه غذا دستش بود:بیاین باهم شام بخوریم.رفتیم داخل و شروع کردیم غذا خوردن من قاشق های کوچولو کوچولو میذاشتم توی دهن یورا اونم ذوق میکرد مثل دفعه های قبل مامانش بهش غذا نمیده.بونا و مثلا ناراحت نشون داد خودشو که یورا یه کار بسی دلبر کرد که سنگم بود آب میشد.رفت روی پای بونا و لپشو بوس کرد.دیگه داشتم از شدت خوبیه این دختر جیغ میزدممممم....داد زدم:وااااااای کیوتتتتتتت خوشگلللللللل نفسسسسسس.بونا:هییییس الان میان سراغمون.یاد جونگ کوک افتادم.بزار بفهمه ناراحت نیستم از اون کاراش.بلند تر داد زدم:واااااییییی خاله سوآ قربونت بره خوشگله من.یهو در باز شد و قیافه ی بی ریخت اون شامپانزه توی چارچوب نمایان شد.بازم انقدر به خودش مالیده بود(آرایشو میگه🤐)که داشت می ماسید.دوباره صورتمو جمع کردم توی هم. با اخم گفت:چه خبرته؟نمیفهمی ما آرامش داریم؟ببینم نکنه کوری نمیبینی شبه؟ما خوابیم؟چرا مثل اسب شیهه میکشی که صدات بپیچه خواب و آرامشو ازمون بگیره؟؟؟حقته همین الان بدم جکی ج*ر وا ج*رت کنه.اون بلند تر از من داد میزد.یهو جونگ کوک پشتش در اومد
جونگ کوک:جکی هر کسو که من میگم ج*ر وا ج*ر میکنه!بعدشم، خودت که صدات بلند تره!سویون:ای وای ببین آقارم بیدار کردی میبینی؟اصلا مگه ساعت چند بود که اینا خواب بودن.جونگ کوک:من خواب نبودم.خودتم نبودی!یعنی قشنگگگگگ داشت ضایع میشد .منم بلند شدم و با اخم نگاش کردم:ببخشید.فکر نمیکردم خواب باشین.سویون:تو غ....جونگ کوک:بیا برو بخواب!نیشخند زدم.داشت مثل اسپند روی آتیش بالا و پایین میپرید.با اخم دست از پا دراز تر رفت سمت در.جونگ کوک تا درو باز کرد وارد شد با نگاهش دنبالش کرد به محض اینکه در بسته شد بسمتم برگشت:لطفا دیگه از این جنگولک بازیا در نیار.آرامش ما به کنار.من آبرو دارم!و به خونه های اطراف اشاره کرد.نیشخند غمگینی زد ورفت متعجب نگاش میکردم.اگر جونگ کوک چهار سال پیش بود که.......بقول سویون میدادمون به جکی.ولی چرا اینجوری رفتار کرد.بونا هم داشت با تعجب به رفتن جونگ کوک نگاه میکرد.بونا:چرا انقدر رئیس عجیب شد؟شونه بالا انداختم.بونا سریع یورا رو بغل کرد:بیا بریم مامانی الان یکم دیگه بمونیم خالت پلیسم خبر میکنه با این شیهه هاش.و بعد ادای سویونو در اورد.منو یورا به حرفش خندیدیم که نیشش وا شد:خب دیگه خاله جون دیگه ما بریم بخوابیم.یه ماچ دیگه از یورا کردم و باهاشون خدافظی کردم.و با ذهنی پر از سوال خوابیدم....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود❤❤❤❤❤❤
عرر خب
ادامه رو بزار دیگههههههههههه
بابا دیگه لایک هات به 65 رسیده و کامنت هاتم با مال من میشه 58 دیگه پارت بعد رو بزار کشتی مارو تو😁
خیلی قشنگه ولی ادامش چی :)))))
حتما ادامه بده پارت بعدیییی پلیززززززززز
وای خیلی خیلی خوب مینویسی خیلییییییی قشنگ شده رمانت بی نظیری 💖💖💖💖💖💖💖💖💖
عالی عالی عالییییی
فقط میشه پارت جدیدو امشب بزاری
میدونید چه تصمیمی گرفتم؟😐اینکه هرچی هر پارت بیشتر بمونه لایک بیشتر میخوره😐الان برید پارت 22رو نگاه کنید بعد بیان این پارتم بنگرید🤐خو مگه شما نمیخواید بفهمید قبل از پارت جدید چی شده؟هول میزنید برا پارت بعد لایک یادتون میره؟🤨💔پس بیشتر هر پارتو میزارم دیگههه.....
مـای بـدبخـت کـه نـمتونـیم بیشـتر از یـهبـار لـایک کـنیم :/
عزیزم شما که رو چشم ما جا داری
بقیه رو عرض میکنم💕😐
باور کن تو تستچی ثبت نام کردم که فقط بتونم پستای مورد علاقه ام لایک کنم و کامنت بزارم و خوب از وقتی با داستان تو آشنا شدم همشووو لایک کردم 🤍✨🥺
عزیزه دله نازی تو رو نمیگم که❤❤❤گفتم لایک کنندگان روی سره بنده جای دارند❤❤❤
خانومممم پارت بعدی جوش پس ماکه انقدر دوست میداریم 👐👐