4 اسلاید صحیح/غلط توسط: azi💕 انتشار: 2 سال پیش 296 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بعد از مدت ها...💔
های، چطورید؟!
میدونم خیلی وقته پارت جدید نذاشتم، حالم اصلا خوب نیست، حال هیچکدوممون خوب نیست، الانم اومدم پارت جدید بزارم بلکه کمی از این حال و هوا دور باشم، ممون که درک میکنید:)
# اگر فقط یکبار دیگه تکرارش کنی، از حقوقت کم میکنم، و دفعه بعد، اخراج.
روی پاشنه پای راستش چرخید و به شوگا پشت کرد، نیم نگاهی بهش انداخت و زیر لب گفت:
#برو بیرون.
شوگا تنها یک کلمه در جواب گفت،«چشم»، و بعد بدون هیچ حرف دیگه ای، در رو باز کرد و از دفتر خارج شد...
لباس کار کهنه و کثیفش رو به تن کرد و کلاه لبه دارش رو روی سرش گذاشت، تخته شاسی و خودکار آبی رنگش رو برداشت و به سمت انباری رفت.
«یه رور دیگه، یه کار کِسِل کننده دیگه...» بعد از گفتن این حرف داخل ذهنش، آروم در بزرگ آهنی رو باز کرد و وارد انباری شد.
برخلاف میل باطنش، هر وقت مشغول کارش میشد، خیلی تمرکز داشت، تا اون کار رو به نحو درستی انجام بده.
بین قفسه های پر از مواد غذایی و شوینده رد شد و تک تکشون رو بررسی کرد، اونایی که قابل استفاده بودن رو نگه داشت و اونایی که به درد نمیخوردن رو مینداخت دور.
داشت قفسه شماره ۶۷ رو بررسی میکرد که شخصی صداش زد:
✓شوگا هیونگ.
به سمت صدا برگشت و مینها رو دید که به سمتش میاد.
وقتی که به شوگا رسید، تعظیم کوتاهی کرد و گفت:
✓هیونگ... ببخشید... مزاحم شدم!
شوگا کمی به مینها نگاه کرد و بعد گفت:
_چیشده؟
✓خانمی اومده و میگه با شما کار داره.
_اسمش رو نگفت؟
✓نه چیزی نگفت، فقط گفت برین پیشش.
_باشه، تو برو، من الان میام.
مینها بدون هیچ حرف دیگه ای از انباری خارج شد، شوگا هم تخته شاسی و خودکارش رو روی قسمت خالی قفسه گذاشت و بعد بیرون رفت.
از بین مردمی که برای خرید اومده بودن رد شد و به سمت مینها رفت، وقتی بهش رسید، پرسید:
_کجاست؟
مینها به زنی که کنار ماشین شوگا ایستاده بود اشاره کرد، شوگا هم بلافاصله از فروشگاه خارج شد و به سمتش رفت.
زن متوجه حضور شوگا شد، پس آروم به سمتش چرخید و لبخند محوی روی ل**ب هاش نشست.
آروم گفت:
♡منتظرتون بودم آقای مین.
«چرا اینقدر صداش عجیبه؟!» شوگا متعجب از صدای کلفت زن گفت:
_ببحشید، کاری باهام داشتید؟
لبخند زن پر رنگ تر شد، گفت:
♡اگه امکانش هست، اینجا صحبت نکنیم.
و بعد به ماشین شوگا اشاره کرد.
خیلی به اون زن مشکوک شده بود، لبخند مرموزش، صدای
کلفتش، خیلی عجیب بودن.
بعد از چند ثانیه مکث گفت:
_البته... بفرمایید.
قفل ماشین رو باز کرد، بعد از اینکه اون زن سوار ماشین شد، شوگا هم پشت فرمون نشست و در رو بست.
شوگا سکوت رو شکست و گفت:
_ببخشید ولی... امکانش هست زودتر حرفتون رو بزنید؟
بدون هیچ توجهی به شوگا، آروم چیزی رو زیر لب زمزمه کرد.
شوگا سعی کرد بفهمه زن زیر لب چی میگه، که با این اسم مواجه شد:«ا/ت»
کنترلش رو از دست داد، با عصبانیت رو به زن گفت:
_هی، تو ا/ت رو از کجا میشناسی؟؟
زن باز هم توجهی نکرد، و فقط به زمزمه کردن ادامه داد.
شوگا از این بی توجهی بیشتر عصبانی شد، با صدای بلند تری گفت:
_میگم تو ا/ت رو از کجا میشناسی؟؟!
صدای زن هم مثل شوگا کمی بلند تر شد:
♡تمومش کن، تمومش کن، تمومش کن، خواهش میکنم تمومش کن، ا/ت لطفا تموش کن.
«من این جمله رو، توی خوابم گفتم! اون از کجا میدونه؟!»
با بهت به زن خیره شد و آروم گفت:
_تو... از کجا...
زن حرف شوگا رو قطع کرد و گفت:
_میخوای ا/ت رو ببینی؟
بی اراده خوشحال شد، دست خودش نبود، انگار زن کنترلش رو به دست گرفته بود.
با لبخند گفت:
_یعنی میتونم؟!
زن تک خنده ای کرد و گفت:
♡این یعنی آره!
و بعد با یه بشکن، همه جا سیاه شد.......
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
نمیدونم چی بگم🪦🪦
از خفن هم خفن ترهههههه🪦🪦🪦
چشمای شما خفن میبینه عسلم!
عالی پرتقالی بوددددد🌺🌺❤❤
چرا چیشده خوب نیستی؟
تنکس عسلم🍡
عااا... خب همین اتفاقات اخیر
اها اره ولی تو شهر ما چون خیلی کوچیکه دارن جمعش میکنن کم کم البته هنو کلی مونده تا تموم بشه
ایشالا جمع نشه
چقدر این داستان خوبه 🤩😁🤩😁🤩😁🤩😁
تنکسسس عسلممممم🥺
عالی بود
منتظر پارت بعدی هستم
❤