سلام سلام بههمگییی❤️ امیدوارم حالتون خوب باشه. با پارت 7 آمده ام وای وای😅 (اگر مناسب بود منتشر کن ناظر عزیزم)
با شنیدن صداش دست از تکون دادنش کشیدم. با تعجب نگاهش کردم و بهش با لحن نگرانی گفتم : چی شده تالیا؟ کی این بلارو سرت آورده ؟ تالیا با زجر تونست دهنشو باز کنه و با صدایی ضعیف گفت: تا ..لون ! پن..ی به...مون ...کلک ...زد. دوتا دستمو گذاشتم رو گوشامو و سرشو تکون دادم و داد زدم : حرف بزن تالیا! پنی چیکار کرد؟ زود باش!
تالیا از ضعف زیادی که داشت دیگه نتونست چیزی بگه و سکوت کرد. من دستمو گذاشتم رو سرم و گفتم : باشه باشه میریم پایگاه ! اگه ببرمت همه چیو میگی؟ تالیا سرشو آروم تکون داد. تالون دستشو گذاشت زیر سر تالیا و از زیر شونه هاش گرفت و بلندش کرد و لنگان لنگان سمت ماشین برد. تالیا وقتی رو صندلی کنار راننده نشست زبون باز کرد و یک دفعه بلند گفت: تو میخوای رانندگی کنی ؟؟؟ تالون که حسابی شوکه شده بود گفت: اره خب چیه مگه رانندگی من حرف نداره و با اعتماد به نفس نشست پشت فرمون. تالیا تند و نگران اومد جلوی تالون گفت: نه نه نه نمیزارم تو داغونمون میکنی . تالون با اعتماد به نفس گفت: نترس من همه فن حریفم. استارت زد و بدون اینکه فرمونو بگیره گاز داد و خوردن به تابلو. تالیا دست زد براش و تمسخر آمیز گفت: افرین افرین واقن هیچی نشده زدی ماشین قشنگم نابود کردی. تالون که از عصبانیت داغ کرده بود فریاد رعد آسایی زد: لطفا ساکت شو دیگه ! برای تعریف کردن اینکه چی سر تو و پنی اومده لال بودی ولی برای مسخره کردن من چه انرژی زیادی هم داری! تو هم درست عین عمو کلاوی!
تالیا از ترس عرق کرده بود ولی بعد به خودش اومد و فقط گلوشو صاف کرد و تا زمان رسیدنمون به پایگاه مد هیچی نگفت.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
عالیییییی بووووووود❤
ما نتمون خیلی قطع و وصل میشه تازه الان تونستم بخونمش.
پیش به سوی پارت ۸😅
اره نت کلا مشکل داره ولی خداروشکر تستچی میاد😅 خوشحالم خوشت اومده 🌹😍
ممنون میشم به تست آخرم سر بزنید تا حالا تو تستچی ساخته نشده و جدیده :)
فالو:بک
باشه گلم دنبالی😉❤️ الان تستت هم میخونم
ممنون😉❤