( شب ) آدرین: از کلانتری برگشتم تمام مدارک و توضیحات رو گذاشتم کف دستشون احتمالا تا فردا بابام دستگیر شه ! باید یه روز تاوانشو پس میداد ! رفتم تو اتاقم خودمو پرت کردم رو تخت به مرینت فک کردم باید بهش میگفتم من مثل بابام نیستم .بغضی سنگین تو صدام بود . میدونستم اگر زنگ بزنم جواب نمیده به خاطر همین از طریق ویس و پیام بهش حرفمو رسوندم ویس 👈🏻 سلام مرینت ! نمیدونم الان کجایی حالت چطوره و یا حتی چی درمورد من فک میکنی ! ولی برام خیلی مهمه که بدونی من مثل بابام نیستم ! همون دردیو که تو تحمل میکنی منم سال های ساله که دارم تحمل میکنم . مادرم ! وقتی بچه بودم مامانم به خاطر کارای بابام به ق#تل رسید چون سر میز قم###ا##ر باخت و شرطشو انجام نداد و اونا هم یه روز که مامانم رفت بیرون با ماشین زدن بهش و کشته شد ! درسته بچه بودم ولی همچیو خوب میفهمیدم ! از اون موقع به بعد من خیلی دل نازک شدم ! چند سال بعد به بابام گفتم که میدونم سر مامان چه بلایی اومده و اگر بخواد کنارش باشم باید دست از این کاراش برداره ! درسته ازش متنفر بودم ولی تنها راه برای پیدا کردن مدرک علیه بابام بود ! مرینت امروز میخواستم یه چیز مهم بهت بگم....(مکث) من عاشقت شدم ! میخواستم دوباره با تو طعم زندگیو بچشم (با صدای پر از بغض ) ازت خواهش میکنم نذار آرزو به دل بمیرم!
ببین یه مقدار توقعم بیشتر بود.مثلا در مقایسه با بلک لاو چیز خوبی نبود.بلک لاو خییلیییییییییییی عالی بود اینم خوب بود هاااا ولی میتونست قشنگ تر باشه
تولدت مبارک 🥳
داستانت فوقالعاده بود💙
داستان قشنگی نوشتی ولی چرا دیگه فعالیت نمیکنی؟
کم ولی عالی
عاللللیییییی
عالی بود ولی پایان ساده ای داشت به تای تاستانی دیکت نمیرسه مخضوصا اولی
اقا اینهمه صبر کردم پایانش یخ بغل بود فقطططط
خیلی قشنگه کلا عالی می نویسی♡♥♡
به نظر من خوب بود اما یکذره کلیشه ای بود به نظرم بعدی پایانش دارک باشه بهتره مثل تک پارتیت