
چون تبی گیر داد دارم مینویسم🚶🏻♀️🌅

آرها:"چرا نمیرسیم خسته شدمممم!!!" الی:"باور کن رسیدیم تو نمیای بیرون!" آرها:"حال ندارم کمکم میکنید؟؟؟" کاترین:"¤مامانبزرگ بیا دیگه!!¤" کلر:"¤سنپای بیا دیگهههههه¤" کارول:"¤من زنگ میزنم به کیلرuwu¤" آرها:"*گوشی رو میقاپه*بده من ببینم!!!" تبی:"¤خب اومدی بیرون بریم دیه!¤" آرها:"....هععییییییی!!!" *چند دیقه بعد* *در تالار غذا قولی!!* آرها:"^زیرلب^ور ور ور ور ور !!!فلان بهمان!!" *گیمرکرافت چشم غ.ره ای به آرها رفت که یعنی خ.ف.ه!* خانم کاردی:"ببینم،من شنیده بودم که بیشترید!و اون نی نی کوچولو ها کی هستن؟؟؟" گیمر کرافت:"٪توی ذهن=به تو چه ربطی داره الان؟؟؟بزنم با شمشیر افسانه ایم دو نصفت کنم؟٪اونا،خب فامیلامونن بقیه هم نتونستن بیان!" آرها:"........" *از اونور بچه ها* کارول در حال بستنی خوردن:"¤میگما چه بستنی های خوشمزه ای دارن!!" تبی که دهنشو با شوکولات پر کرده و در مرز خ.ف.ه شدنه:"*تایید با سر*" کاترین:"¤حالا خ.ف.ه نکنید خودتونو:-:¤"

آرها هی به پشت الی میزنه:"الی!ال!گیمر!کرافت!ماین کرافت!ههووشششش!!!" الی:"ها چیه چه م.ر.گ.ته؟؟؟" آرها:"چیز مخصوصشون چی..." *بببووومممممممم* کلر:"¤یا صاحب ساحرهههههه¤" ترنم:"من آمده اممممممم!!!!اینم پادزهر هاتونuwu!" بچه ها:"¤هولااااااا!!!¤" *بعد از خوردن معجون و بزرگ شدن* کاترین:"میگما این لباسا خیلی بچگونه نیست؟؟؟" تبی:"موافقم ولی مشکلی ندارم باهاشuwu!" خانم کاردی:"*بچه ها رو میکشونه یه گوشه*ببخشید ولی با لباسای بچگونه تون مهمونیم رو به هم میریزید!!!این لباسا رو بپوشید!!" تبی:"هعی زندگی؛-؛" کلر:"خوشم نومویاد:-:" کارول:"میشه تو بپوشی کاترین؟؟؟" کاترین:"آر...." خانم کاردی:"شرمنده هر کی لباس خودش رو باید بپوشه!" بچه ها:"*زیر لب*زن @^^#*×،€×" خانم کاردی:"*چشم غ.ره*" بچه ها:"حیحowo💦" *چند دقیقه بعد* ترنم:"من بخببخخخخخخخ::----::" کلر:"من دامن کوتاه نوموخوام چراااااا" تبی:"هعی زندگی خ.ر؛-؛" کارول:"*سکوتتتتتت*" آرها:"ععرررر جععرررررر🤣🤣" الی:"مادرممممم!!!! خیلی بهتون میاد😂🤣" کاترین:"ببندید نیشتونو!!!" الی و آرها:"ججععرررر🤣🤣🤣🤣" کاترین:"هیق:-:" کلر:"احترامتون کجا رفته؟" ترنم:"رفته کوه شیکار آههووووو" تبی:"هعععیییییییییییییییییئیییییییییی*نفس گرفتن*هههعععییییییییییییییییییییییییییییییییییی" کاترین:"نفس کم میاری ها!!" کارول:"ولش کن بابا:-:بیا سریعتر بریم خونه!!!" خانم کاردی:"ولی مهمونی تازه داره شرو..." ناشناس:"مامان!!!مامان!!!" خانم کاردی:"چی شده مارکو؟؟؟" مارکو:"تام دوباره رفته تو چاله گل!!!" خانم کاردی:"چند بار بهت گفتم اون ساده لوحه اذیتش نکنید!!" مارکو:"میخواست باور نکنه😏" کاترین:"*زیر لب*پسره ی ع.و.ض.ی!!!" کارول:*نیشخند*عه کاترین عخشته!!!" کاترین:"مممررضضضضض" کارول:"حیح=>"
آرها:"هعی بز بز قندی!!" خانم کاردی:"اسمم تیاناست!" آرها:"حالا هر چی.منو واسه چی از خواب ناز بیدار کردی کشوندی اینجا؟؟؟" تیانا:"اوه شرمنده فراموش کردم،یه نفر اینجاست که میخواد ببینتت!" ؟؟؟:"آررهااااااااااااااااا!!!!!" آرها:"آراامممممممممم*ناشناس میوفته روی آرها*خداحافظ زندگانی!!" ؟؟:"پاشو بینم!" آرها:"*زیر چشی نگاه کردن*عهههههه!!!*بلند شدن*آرتننننیییییی" ارنی:"آرهاااااا!!!" آرها:"آرننیییییی!!!!" آرنی:"آرها؟؟؟" آرها:"م.ی.ک.ش.متتتتتتتتت" آرنی:"شت:-:" *چند دقیقه بعد* آرها:"آخی دلم خنک شد" آرنی:"وقتی یادم میاد چجوری با دمپایی افتادی به جونم در.دم میگیله:-:" کلر:"نازی نازی مامانی" آرنی:"ولی انتظار اینو داشتم" آرها:"اگه انتظار داشتی...یعنی تو منتظری😉" آرنی:"جوک نگگگووووووووو" مارکو از آن طرف:"هه،باز.نده های مس.خره😏" کاترین:"*نفس عمیق،نفس عمیق*دیگه نمیتتوونننممممممممممم" *کاترین حم.له کرد به مارکو ولی کارول و تبی جلوشو گرفتن* کاترین:"فک کردی کی هستتییییییییی" مارکو:"*گرخید ولی قیافشو حفظ میکنه*هر کسی هم باشم از شما بهترم" کاترین:"*جوش میاره*" کارول:"عه چایی حاضره!" *و نشستن به چایی خوردن و همه چی به خوبی و خوشی تموم شد*

*هیخ ز.ر زدم=]* کاترین:"کارول جان میشه ز.ر نزنی؟=/" کارول:"نه نمشه^^" کاترین:"تشکر از درک بی اندازه شما=\" کارول:"خواهش موکولم نیازی به تشویق نیستUWU" کاترین:"خدایا،این تقاص کدوم گناهمه؟؟؟آخه گناهام یکی دو تا نیس که=/" کارول:"صداقت را از کتی بیاموزید!!!" مارکو:"......" کاترین:"عه اینو یادم رفته بود•-•" *ده دقیقه بعد* بچه ها به خاطر سر و صدای زیادی تبعید شدن به حیاط پشتی•-• کاترین:"میککککشششممتتتتتتتتتت" تبی:"کتی جان آرام الان پرت میشم؛-؛" کلر:"*قیافه مش ملنگ*شیپریت=]" آرها:"حیحیحی+^+آتو بگیرم بکنم تک چشش×^×" گیمر کرافت هم منتظر بود که اگه حرکتی از مارکو سر زد با شمشیر افسانه ایش به حسابش برسد•-• مارکو در حال قولدن چیپس:"تموم شد؟خعععللیییییی تاثیر گذار بود" تبی:"۱.این دیالوگ بارانه پشمک! ۲.انقد سمممممم نببباااششششش" مارکو:"{=" کاترین:"نیشخند نزننننننننننننننننننن" مارکو:"خیلی بی اعصابی ها~" کاترین سرخیت میگیره و آروم میشه کاترین:"*زیر لب*آرومم▪︎`~`▪︎" کارول:"چرا اونوقت؟؟:>" کاترین:"چون جواب ابلهان خاموشیست!!!" تبی سس ماست پخش میکولد•-•

و اما صبح روز بعد چه میذگرد•-•= کاترین:"حوصلم سر رففتتههههههه" کارول:"بشین عین من که بچه خوبیم داستانتو بنویس✌uwu" کاترین:"الان دارم چه گلطی میقولم؟؟؟" کارول:"*تفکر*منطقیه🤝" آرها هم که مثل همیشه ولو بود و به این فک میکرد چجوری آرنی رو بپیچونه و به جای خرید بره گیم بزنه=/ تبی هم با خوشحالی یک لیوان شیرکاکائو خوشمزه میخواست بقوله•-• نوش جونش👍•-• الی در محویت به سر میبرد... و اما خواهران ارکادیایی•~• کلر:"نه-چان الان میپوکیمااااا" ترنم:"به من اعتماد داری؟؟؟" کلر:"نح" ترنم:"پس همینجوری بلرز!!!آماده؟؟" کلر:"یا کامی سااامااااا!یا جد ساحره!!!یا یاتو کبیررررر!!!!" و عجیب اینجاس که....هیچی نشد و بیت لندیان گل گلاب سالم ماندند•-• تبی:"بر طبل شادانه بکوب!!!پیروز و مردانه بکوب!!!بقیش رو یادم نمیاد!!!"

این 💟ماجراجویی💟 ادامه دارد...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بیت لندیان نتیجه ر ببینید:/
مایل به نوشتن پارت بعدی؟
بچه ها این لیستو پر کنید اجباریستuwu
میخوام لاود لند(لاود تیل×بیت لند) رو درست کنمuwu
و قبل پر کردن لیست بگید شیپتون با کیه
من تستشو گذاشتم تو بررسی امیدوارم منتشر شه:| شیپمم با اینکه:|
تست ساختم
تست براشون ساختم
*سن بچه:*جنسیت:*اخلاقیات:*مشخصات ظاهری:*علایق:*تن.فرات:*کراش یا کسی ازش مت.نفره:*(اگه چند تا بچه موخواید برای هر کدوم لیستو پر کنید=]اسما هم اسم شیپتونه=])
ببین شیپ منو که خودت میدونی دخترمم هم سونیاست دیگه اسمشو عوض نکن قیافش رو هم خودم تو یه تست برات میذارم مشخصاتم اونجا میگم😐
چ زیبا😐
*منی که منتظرم دوستم آرت هارو بکشه یا یه بیس پسر پیدا کنم:")
و منی که آرت سالی رو دیروز کشیدم-
ارت درست بلد نیستم:/
منم تازه کارم وگرنه برات میکشیدم
منم فقط بلدم دختر بکشم پسرارو خوب نمیتونم بکشم-
من فعلا هیچی نمیکشم فعلا دارم آناتومی کار میکنم
حاجی یه سوالی برا من پیش اومد
تو که الان میگی اسم بچه ها و ایناتونو بدید، ینی خودمون تو داستان نیستیم یا هستیم ولی بچه هامون نقص اصلین؟ :-:
اگر هستن پس
نهههه #بیت لندو جایگزین نکنید :----:
حاجی فقط میخوام درست کنم؛-؛
اصن به فکر داستان نبودم ولی ایده خوبیه؛-؛👍
عههه ز.ر نزنننن
بیت لندو جاگزین نکنیددد تروخدااا من نموخام کاراکترای یه داستان بیت لندی چن نفر دیه باشن :----:
من نمیدونم اقا بیت لندیا باید دردسرشونو درست کنن تو داستانت
من اصن نوموخوام داستان بنویسم حاجی ژان؛-؛
عه زارت
پس بنویس :---:
قول میدم اگر بنویسی کمتر برای دادن پارتای بعدی بهت گیر بدم :-:
ینی میدما ولی کمتر-
نوموخای؟
منی که دلمو به داستان خوش کرده بیدم*
یح منم مث تو
عه زارت
پس بنویس :---:
قول میدم اگر بنویسی کمتر برای دادن پارتای بعدی بهت گیر بدم :-:
ینی میدما ولی کمتر-
اره منم-
من نمیدونم اقا بیت لندیا باید دردسرشونو درست کنن تو داستانت
فک کن یه مشت پیره زن دردسر درست کنن😐😂
والا اگه ماییم پیرزنم بشیم دردسر داریم😐😂
هوی هوی پیرزن خودتی کارول سان ما انقدا هم بزرگ نمیشیم فقط از نوجوان به جوان شایدم میانسال انتقال پیدا میکنیم._.
با تبی نیز موافقم._.
راستی بچه های من مثل مثل فرن و ساریک و سینک ،نیمه اسکلتن، میتونن آدم بشن و یهو اسکلت بشن. البته دلوریس مث من جادو داره ولی کریس نوچ.
مث بچه های من👍
بچه هات کیان؟:/
سه تا بچه دارم
باترین جک سایفر>13 ساله
کاتیبل لیسا سایفر>12 ساله
کایل فرد سایفر>1 ساله
فعال...یعنی چه زیبا میتونستی
اسم و اسم دومشون رو جابه جا کنیا
مادونم
معمولا به اسم دوم صدا میشن
چقدر عجیب 😐
تورو جان هر کی دوست داری هنوز برا بچه های من ظاهر نساز عکسشونو دادم دوستم بکشه اونممسافرته یکم طول میکشه به هر حال فعلا برا بچه های من کاری نکن:-:
باش
بچه ها به پیر به پیغمبر اسم کودکانتون اسم شیپتونه=/
اگه از قبل اسم دارن میشه اسم دومشون=/
حاجی اینکه اسم بچه هامون اسم شیپمون باشه مسخره میشه خب عه
مثلا اسم واقعی من ملیساس بیام مثلا با یکی حالا چمیدونم مثلا مایک(یارو وجود نداره اصن همینجوری یه اسمی گفتم)باشم اسم بچمون میشه ملایک یاویه همچین چیزی خو چرت میشه دیه کلا مثلا اسم مامان من راضیس بابام ایمان من شدم ملیسا اسم واقعی باید برا بچه گذاشت عه
ولی خب حالا اگر حتما نیازه باشه شیپ من و سواپو خودت یه اسم براش بزار بشه اسم دوم بچه :/
توی لاودتیل اسم شیپا روی بچه هاس حاجی=/
اوکی=/
میشه،سوبی
سالی سوبی:-:
بچه ها به پیر به پیغمبر اسم کودکانتون اسم شیپتونه=/
اگه از قبل اسم دارن میشه اسم دومشون=/
من به همینم راضیم، فک کن اسم اصلی یه دختر بشه دریلر یا کلیم خیلی چرت میشه:/
چیزی که تو نوشی:کلیم
چیزی که من خوندم:کلم-
ولی ببین برا بچه ی من بیشتر از همون اسم سالی استفاده کن ینی مثلا میخواد چیزی بگه اینجوری کن
سالی:....
ولی خب بعضی وقتا حالا هروقت خودت خواستی بقیه سوبی صداش کنن گرفتی منظورو دیه
اره با تبی موافقم ( زدم تو کار موافق بودن با تبی)
مثلا بنویس=
ادرینا:فلان
سالی:بهمان
اسم اصلی یکس از بچه ها:بیاسر
:-:
بچه ها به پیر به پیغمبر اسم کودکانتون اسم شیپتونه=/
اگه از قبل اسم دارن میشه اسم دومشون=/
حاجی مسخره میشه
مثلا برا من میشه سوگمر خو این اصلا اسم نیست و مسخرست برا بچه ها باید یه اسم درست حسابی بزاری نه اسم شیپ
جاری بنده حق میگوید منم میخواستم اینو بگم ولی نمیدونستم چطور:/🤝
حاجی منطق لاود تیل اینه=/
بیشتر با اسم اصلیشون صدا میشن
نه خیر درسته از حروف اسم پدر و مادر درست میشن ولی اسم شیپنیستن
مثلا سونیا میشه گفت از ترکیب حروف نایتمر و سوگند تشکيل شده .
آها اوکی
یا من عمدا دلوریس رو انتخاب کردم چون حرف اولش مث دریمه کریس هم مث کلر:-:
کلرک درست میگویند
منهمیشه درست میگویم