
سلام بچه ها ببخشید دیر شد نزدیک به ۶ بار نوشتمش و بچه های فامیل زدن زیر دستم و پاک شد😐 امیدوارم از پارت لول خوشتون بیاذ لایک و کامنت یادتون نره❤ ناظر عزیز خواهش میکنم منتشر کن🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻

از زبان مرینت: آلارم گوشیم زنگ خورده بود این یعنی اینکه باید برای دانشگاه زودتر آماده میشدم. حدود یک هفته ای می شد که مونارک معجزه گرها را گرفته بود.. تو این مدت خیلی ناراحت و بی حوصله بودم هر روز منو کت نوارمیرفتیم گشتزنی تا مطمئن بشیم خطری شهر رو تهدید نمیکنه🏙 از اونجایی که خیلی ناراحت بودم کت نوار هی بهم روحیه میداد و منو میخندوند و باید بگم کارهایش بی تاثیر نبود ☺️ یه لحظه به خودم اومدم ای وااااای باید زودتر لباسامو بپوشم 😱 رفتم سمت کمد لباسام لباس عروس کوتاه لی پوشیدم که به زانوهام می رسید آستین هاش کوتاه بودند و انتها شون چین خورده بود و به وسیله کمربند کمرش تنگ شده بود و پایین لباس با یک پارچه گلگلی با گلهای صورتی، البته زمینه پارچه مثل لباسم بود، تزیین شده.👗 بود موهای سرمه ای مو باز گذاشتم و یک لیپ گلاس صورتی کمرنگ زدم یه نگاهی به خودم انداختم و زود رفتم پایین برای صبحانه🥞🍳
مرینت: سلام صبح بخیر( مامان باباشو به اسم مینویسم) تام، سابین: صبح بخیر دخترم... رفتم کنارشون رو میز نشستم و شروع به خوردن صبحانه کردم . خیلی تند تند صبحانه میخوردم چون دیگه واقعا دیرم شده بود سابین: آروم صبحانتو بخور عزیزم مرینت: نمیشه مامان دیرم میشه... سریع خداحافظی کردم و ازخونه زدم بیرون.. دانشگاه با خونه زیاد فاصله نداشت واسه هم پیاده میرفتم🚶🏻♀️ بالاخره بعد از کلی دویدن رسیدم، آلیا و نینو هم دم در دانشگاه بودن. مرینت: سلام بچه ها هه هه هه (نفس نفس زدن) نینو: سلام مرینت. آلیا: دختر تو چرا اینقدر نفس نفس میزنی یه نفس عمیق بکشم مگه دزد دنبالت بود😅 مرینت: نخیر دزد دنبالم نبود ترسیدم دیرم بشه 😒در همین حالا آدرین هم از ماشینش پیاده شد و به سمت ما اومد.آدرین: سلام بچه ها ما هم بهش سلام کردیم و به سمت کلاس راه افتادیم.. این روزا دیگه حس زیادی نسبت به آدرین ندارم آخه قبلا هرچی تلاش کردم بیهوده بود🙁 اون هم متوجه هیچی نشد منم دیگه فکر نکنم به خوام این کار هام ادامه بدم پس از تصمیم گرفتم کمکم کن فراموشش کنم🥲 البته باید بگم کار خیلی سختیه ولی حتی اگر میخواستم حسمو نسبت بهش بگم به لطف مونارک دیگه نمیشه، چون اگر اتفاقی بیوفته تهدید بزرگی برای کسایه که دوستشون دارم، به حساب میاد♡ خب چه میشه کرد چاره دیگه ای ندارم انگار سرنوشتم همینه 🥲رفتیم سر کلاس و روی نیمکت هامون نشستیم و بعد استاد هم وارد کلاس شد.🧑🏻🏫 ۳ساعت تموم حرف میزد دقیقه زبون به دهن نمیگرفت، نمیدونم اخه این فکش درد نگرفت😐 خلاصه بعد از کلی بدبختی کلاس تموم شد و برگشتم خونه🏡 به مامان بابام سلام کردم و به اتاقم رفتم.. لباس هامو عوض کردم و یک تیشرت صورتی که روش M به رنگ سیاه نوشته شده بود و یک ساپورت مشکی پوشیدم خیلی به هم میومدن😃
امروز هم مثل روزای دیگه قرار بود ساعت ۶ منو کت نوار بریم گشت زنی توی شهر🏙 کمی استراحت کردم و جزوه های امروز رو مرور کردم و تکالیفم را نوشتم.📄 طرفای ساعت ۶ بود تیک: مرینت نمیخوای تبدیل بشی.. مرینت: چرا چرا الان تبدیل میشم تیکی اسپات آن(تیکی خال ها روشن) و تبدیل شدم و به سمت برج ایفل حرکت کردم... 🗼🗼 زبان آدرین بعد از دانشگاه»» با بچه ها خداحافظی کردم ، سوار ماشین شدم و به سمت خونه رانندگی کردم 🏢توی خونه»» نمیدونم چرا این روزا انگار مرینت باهام سرد رفتار میکنه 🤔 نمیدونم کار اشتباهی کردم یا چیزی گفتم، یا شایدم احساس می کنم باهام سرد شده 😐ٱه.. اصلا نمیدونم بیخیال. بهتره برم سر تکالیفم📝 پلگ: اول پنیر منو بده بعد برو سر درس و مشقت 😁 آدرین: بیا اینم پنیرت شکم متحرک
و بعد رفتم تکالیفمو انجام دادم و یه دوره ی کوچولو کردم ،،این روزا واقعا درسا دارن سخت میشن، باید بیشتر روشون تمرکز کنم 🙄به ساعت نگاه کردم ساعت ۶ بود باید برم گشتزنی آدرین: پلگ.. پلگ... پلگ: چیه باز، داشتم پنیر میخوردما 😒 آدرین: باید تبدیل بشم پلگ، کلوز اوت ( پلگ پنجه ها بیرون) تبدیل شدم و به همون جای همیشگی یعنی برج ایفل رفتم 🗼🗼 رسیدم به برج دیدم مای لیدی (همون با نوی من) نشسته و دستشو زیر چونش گذاشته و به روبرو خیره شده فکنم بازم ناراحته🙁 رفتم پیشش نشستم. کت نوار: میوو سلام مای لیدی میبینم در انتظار گربه نشستی😁 لیدی باگ: آره منتظرت بودم پیشی بهتره زودتر بریم سراغ گشت زنی و زود رفت 🙄 بله همانطور که فکر می کرد بازم ناراحت 😕امروز دیگه باید حسابی باهاش صحبت کنم.....
بعد از گشت زنی روی برج ایفل»» (البته طرفای غروب😉) کت نوار: میشه باهم صحبت کنیم مای لیدی؟؟! لیدی باگ: البته چرا که نه می شنوم.. کت نوار: خب... راستش... میدونی (... اینا یعنی داره مکث میکنه) لیدی باگ: آره آره میدونم مشکل ناراحتیه منه آخه چطور میتونم ناراحت نباشم، چطور؟؟! من کل معجزه گرها رو از دست دادم کل دنیا رو به خطر انداختن. به حرفات گوش نکردم، کنارت گذاشتم😭 (این ها رو داره با گریه و با صدای کمی بلند میگه) من هیچ کس رو دیگه ندارم... حتی نمیتونم با دوستام من مثل سابق باشم.. چون اگه اتفاقی بیفته به خاطر من جونشون به خطر میوفته نمیتونم راجبه دردام با کسی صحبت کنم... چون دیگه کسی رو ندارم من بدترین لیدی باگ تاریخم( و گریه ش شدت میگیره) در دل کت نوار : حرفاش داشت جیگرم رو آتیش می زد و.. اون اشکاش که داشتن از چشمای دریاییش میومدن دیوونم میکرد هنوزم به خاطر گذشته داره عذاب میکشه 😕 یهویی و بی اختیار رفتم و به آغوش کشیدمش، برعکس دفعات قبلی عکس العملی نشون نداد و فقط سرش روی قفسه سینم گذاشت... کمی تعجب کردم ولی بعد آروم موهای سرمه ایشو نوازش کردم
کت نوار: غصه گذشته رو نخور به زودی دوتایی مثل همیشه همه چیز رو درست میکنیم یادته که من و تو در برابر دنیا😉 نمیزاریم اتفاقی بیفته اینو بهت قول میدم... من همیشه کنارتم، هر وقت خواستی با کسی صحبت کنی بدون من همیشه اینجام، در خدمت شما مای لید🙂 و میدونی چیه از نظر من که تو بهترین لیدی باگ و ابرقهرمان تاریخی، اگه تو نبودی معلوم نبود الان چه بلایی سر دنیا آمده بود پس دیگه این حرفا نزن🙂 با حرفام آروم تر شده بود حداقل دیگه گریه نمی کرد🥲 از آغوشم بیرون اومد و تو چشمام زل زد، منم که طبق معمول غیره ی اون چشمای قشنگش شدم. (فیس تو فیس که میگن اینه😐) از زبان لیدی باگ»» حرفاش واقعاً آرومم کرده بود تو آغوشش احساس امنیت داشتم بعد از تمام شدن حرفای قشنگش از آغوش... ش بیرون اومدم و به چشماش خیره شدم اینبار چشماش با همیشه فرق داشت، یه برق خاصی تو چشماش بود✨ چشمای سبزش آرامش خاصی رو بهم منتقل میکرد💚 به طور عجیبی تو چشماش غرق شدم اونم زل زده بود به چشمای من کمی نزدیکتر رفتم و......... تامااااااام 😉 امیدوارم تا اینجا لذت برده باشید لایک و کامنت فراموش نشه❤ ناظر عزیز خواهش میکنم منتشر کن 😭😭😭
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی مرسی
داشتم غش میکردم😍🥳..برم بعدی رو بخونم 🌴
عالی بود😍
عالیییییییی
به قول کت نوار مخسی😊
عالی بود لطفا هرچه زود تر پارت بعدی رو بنویس و اگه میشه به تستام سربزن
فردا پارت میدم و حتما سر میزنم
های گایز 💖💖
لطفا تو تستام و مسابقه
هام و چالش هاش شرکت کنید
پشیمون نمیشید 💖💖🥺🥺
فالوم کنید بک میدم💖💖🥺🥺
حتما🌹🥰
آجی میشی ؟
حنانه 13 ساله
البته بیا پیوی
هیچی توی پیوی نی 😐!
فالویی بک بده
عالی بود 😍❤💜
مخسی
اولین کامنت