ناظر قشنگم این داستان قوانین را تک به تک رعایت کردم لطفا پخشش کن❤️🩹🥀
زمان ۱۹۲۳ =کشور فرانسه / مادر آنا : آنا من دچار مریضی شدم که بعد چند روز عامل مرگم میشه و ازت یه چیزی رو میخوام لطفا بعد از مرگ من از خودت و برادرت مراقبت کن. آنا : چشم مادر . صحبت های مادر آنا در رابطه با ویروسی بود که تمام جهان را اشغال کرد این ویروس باعث میشد بدن فرد خشک و ترک خوردگی داشته باشد و به مرور زمان بدن فرد ناتوان میشد و در آخر درجایی که بود م*_^یم*_*رد، انسان های زیادی بخاطر این مریضی جان خود را از دست دادن. کی باورش می شد که یک مریضی کوچیک بتواند کل جهان را اشغال کند و کاری کند تقریبا نثل انسان از بین برود در چه درصد کمی از آدم ها زنده می ماندن اما آنهام دچار آن ویروس می شدند و دو راه بیشتر نداشتن یا باید قطع ،،،، عضو میکردن یا باید اجازه می دادن ویروس آنها رو بکشه. روز ها گذشت و مادر آنا هروز ضعیف تر از دیروز می شد و ناتوان تر از روزهای دگر _ ۲ هفته بعد / آنا بعد از دو هفته با برادرش به خانه برگشت تا ببیند مادرش هنوز زنده است یانه، مادر آنا به او گفته بود که زمانی که میمرد کتابی که کنار تخت گذاشته را بردارد و دستورات مادرش را اجرا کند. یک دختر ۱۳ ساله به همراه بردار کوچیک ترش به خانه آمد و در خانه را باز کرد و یک راست به سمت اتاق مادر خود رفت ، آرام در را تا نیم باز کرد و به اتاق نگاهی انداخت جسم بی جانش بر روی تخت بود و هیچ واکنشی نشان نمیداد. آنا کمی احساسی شد اما خودش را جم کرد و سعی کرد کاری که مادرش گفته را انجام بده آنا با چشمانی پر از اشک به سمت کتابی که مادرش گفته بود رفت و آن را باز کرد در صفه اول نوشته بود کارهایی که باید بعد از مرگ من انجام دهی آنا نفس عمیقی کشید و ادامه داد دختر قشنگم شاید الان کمی ناراحت و احساسی شده باشی اما باید با این وضعیت کنار بیای من الان جسم بسیار سنگینی دارم پس باید ۱۰۰ روز صبر کنی صفحه بعد برات ۱۰۰ تا خط کشیدم هر روز که از خواب بیدار می شوی یکی از آنها را خط بزن تا به ۱۰۰ برسی و بعد از آن کل خانه را رو قفل کن و وسایل نیاز داری را بردار و با برادرت به سمت ماشین برو و تا صد روز اصلا نزدیک اتاق من نیا و فقد چیز هایی که نیاز داری رو بیا و بردار و اما یادت باشد که فقد پنجره من را باز بگذار وبعد برو بعد از صد روز صفحه بعد را بخون .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
عشق سوک به نفرت تبدیل میشه !!!
گاهی زندگی اونجور که میخوایم پیش نمیره گاهی شیرین میشه گاهی هم تلخ .
آریانا برای گرفتن جون تهیونگ وارد کمپانی میشه اما تموم احساساتش تغییر میکنه و دیگه نمیخواد جون تهیونگ رو بگیره اما چرا؟؟
چرا عشق سوک تیدیل به نفرت میشه ؟ چرا آریانا میخواد جون تهیونگ رو بگیره ؟
پین؟؟
پاااااااااررررررتتتتتتتت بعد موخام🥺
اگرنه بای بای😐
بانو پینکی آیا مایل به گذاشتن؟
عرررر تاکومی
معلومه که هستم اما ناظر ها دوباره با من لج شون گرفته 🥲💔
فالو=بک
فالو=بک
فالو=بک
فالو=بک
فالو=بک
فالو=بک
فالو=بک
پین؟؟