مرینت : تیکی چرا من نمیتونم به عشقم برسم منکه این همه سعی کردم تمام تلاشم رو کردم شاید حق با استاد فو انگار هر چقدرم تلاش کنی دنیا همیشه اونجوری که میخوای نمیچرخهتیکی : نه مرینت منظور استاد این نبودمرینت : اما...تیکی : درسته اما نه اینکه تو به عشقت نخواهی رسید حتی خود استاد هم که همچین فکری میکرد آخر به عشقش رسید تو هم هیچ وقت نباید نا امید بشی مرینت : باشه تیکی حق با توعهتیکی : آفرین دخترمرینت تیکی رو بوس میکنه و میخوابه فردا صبح میره مدرسه مرینت : من باید بهش بگم بلاخره میگم میگم آلیا: چی داری میگی مرینت حالت خوبه؟!
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
بد بود خوب بود ببخشیدددددد عالیییی بودپددازیدنپلبر🌝🎈✨✨✨✨✨
مرسی ♥♡
عالی
♥
عالییییییییی
مرسی ♥
یادم رفته بود لایک و کامنت بزارم واگرنه خونده بودم
اهان خوندمش عالییییییییییییییی
به نظرتون چه روزایی داستانو بنویسم؟؟
روزای زوج همراهش جمعه ها
💕🌺💞❣️
خیلی کیون بود منتظرم ولی کشش بده💞
این داستان 10 پارت هست
ولی یه داستان دیگه هم دارم که بعد تموم شدن این داستان اونو مینویسم
باشه عزیزم
خیلی خوب بودد
ممنون