My first and last loveღp6

_نگران نباش.....الان می رم درو باز می کنم +باشه _^رفتم در رو باز کردم^سلاااااام +ته...کیه؟ _اعضا اومدن +چه خوب...بیاید بشینید تا براتون شربت بیارم ^بعد از ۱ ساعت اعضا رفتن^ +ته _جانم؟ +مگه تو نگفتی که هیچ کس ادرس خونمون رو نداره؟ _درسته...ولی اعضا ادرسو خودشون پیدا کردن +ته _جانم؟ +مهمونی ساعت چند شروع می شه؟ _۹ +کی تموم می شه؟ _۱۲ +ازت ممنونم _به چه دلیل؟ +به این دلیل که پیشمی و برام مهمونی گرفتی _خواهش می کنم ^پرش زمانی به ساعت نه^ _عشقم برو اماده شو ...کم‌کم مهمونا میرسن +چشم

+لباسم خوبه عشقم؟(لباس یونا👆🏻) _عالی....مث همیشه +مرسی ^همه مهمونا اومدن و نشستن^ ÷ته _بله؟^با حالت سرد^ ÷چرا اینقد سرد رفتار می کنی بیبی؟ _به من نگو بیبی من الان دوست دختر دارم ÷خب با من بهش خ‌ی‌ا‌ن‌ت‌ کن😏 _خفه شو ع‌و‌ض‌ی +^یه دختره بود نمیشناختمش ولی خیلی به ته نزدیک شده بودو من از این وضعیت خوشم نمیومد^ته _جونم عشقم؟ +یه لحظه بیا تو اتاق _چشم عزیزم^رفتم تو اتاق^جونم؟ +اون دختره کیه؟ _کددم دختره؟ +همون دختره اینقد بت نزدیک میشد _برات توضیح می دم ولی بعد مهمونی +باشه ولی نزار خیلی بهت نزدیک بشه _چشم عسلم ^بعد از نیم ساعت^ _^پاشدم و رو با همه گفتم:^امشب می خواستم یه چیزی رو اعلام کنم^همه خیره شدن بهم^^جعبه رو از جیبم در اوردم و روبه یونا^عشقم.....زندگیم....عزیزم.....عسلم.......نفسم......همه کسم......اولین و اخرین عشقم .....با من ازدواج می کنی؟ +^از خجالت سرخ شده بودم^ب....بله....باهات ازدوام می کنم _^حلقه رو از جعبه در اوردم و توی انگشتای ظریف و سفیدش کردم^قول می دم تا ابد پیشت بمونم و خوشبختت کنم +عاشقم _من بیشتر

لایک و فالو و کامنت فراموش نشه😋

ناظر جون منتشر کن و شخصی هم نکن لطفا😋