
هرازگاهی باید وانمود کنی که مجبوریتا کسی از زندگیت چیزی نفهمه
ملودی :_بانو ملودی شما آهنگ جدیدی بیرون نمی دید ؟_رنگ موردعلاقتون چیه؟_نامزد دارید؟ و........اریک زیر گوشم گفت: ضایعه شدی گفتم:هنوز نه. نگهبان ها بالاخره جمعیت رو آروم کرد . یک خبرنگاری اومد جلو از شبکه سراسری فرانسه بود و یک سوال پرسید : خانم میرکیز این راست است که شما با آقای رستر رابطه دارید؟ نفس همه حبس شد و خیلی ها به لب من چشم دوختند، زیر چشمی به اریک نگاه کردم . اریک گفت: راستش جواب شما ن.... وسط حرفش پریدم و گفتم : بله درسته ، اریک باچشم های گشاده شده بهم نگاه کرد. وقتش بود منم از استعداد بازیگریم استفاده کنم. _ چند وقت هست ؟ با لبخند گفتم: از 4 سال پیش اولین دیدارمان خیلی زیبا نبود ولی بعدش اون ع.ا.ش.ق.م شد. اریک با دهن باز نگاهم می کرد و من گفتم:خب اگه شما جواب سوالتتون رو گرفتید من باید برم متاسفم . از روی صندلی پاشدم و اریک پشت سرم اومد گفت : این چه حرفی بود؟ گفتم:ضایعه شدی ؟ گفت:ملودی این بچه بازی نیست ! گفتم: اریک رستر من ازت به اندازه تمام جهان متنفرم پس دلیل منطقی دارم فعلا خداحافظ . داد زد:ملودی !
خبر فوری : خبرنگار ما در مصاحبه تایید کرد که اریک رستر با خواننده تازه به دوران رسیده ملودی میرکیز رابطه دارد، و عکس از ب.و.س.ه آنها جنجالی شد. آیا این ع.ش.ق واقعی هست ؟ اریک: تلویزیون رو خاموش کردم و کنترل رو کوبیدم رو میز. لورا گفت: من میخوام برم خونه . گفتم:تا وقتی که اون خبرنگارا جلو در هستند نه . میراندا : پس امشب رو چیکار کنیم ؟کلویی گفت:الان چی شد ؟ گفتم: من هیچی نمیدونم فقط ملودی رو برای کنسرت چهارشنبه اش مطلع کنید. کلویی گفت:منم نمیدونم من و میراندا میریم خونه . میراندا گفت: آره بریم. دوتایی خارج شدند و من لورا رو موندیم. لورا خودش رو چسبوند بهم و گفت:اریکم! گفتم: جان اریک ؟ گفتم: میگم میشه از اون دختره زود ط.ل.ا.ق بگیری ؟ با لبخند گفتم :ط.ل.ا.ق.ش بدم؟ گفت:آره گفتم : بذار قرارداد تکمیل بشه بعد بلایی به سرش میارم که مرغ های آسمان براش گریه کنند. لورا گفت:مرسی اریک جونمممممممممممممممممممممممممم. ب.و.س.ه ای به لپش زدم و گفتم: یک دختر زیبا بدون مانند اونم جواب داد : یک شوهر بی نقص . (خودم برنامه جدیدی براتون دارم)لورا: خداحافظی کردم و قرار شد برم لب ماشین تا با اریک بریم خونه .با لبخند از اتاق خارج شدم اریک ساده لوح احمق. به سمت در خروج میرفتم که از اتاق اسناد صدا شنیدم. در رو باز کردم کسی اونجا نبود اتاق زیر و رو کردم در کمد اسناد محرمانه باز بود رفتم سرش و کم زیر و روش کردم.یک عکس تو کمد بود. عکس رو آوردم بیرون اون ملودی بود ! یعنی این عکس از کی اینجاست که روش خاک نشسته؟ احتمالا اشتباه بوده این کمد خیلی مهمه اما....... با خشم عکس رو مچاله کردم و انداختم تو سطل آشغال و از اتاق رفتم بیرون.
مری: جک من و مارک برد دم یک خونه خیلی قشنگ که ملودی منتظرمون بود . مارک پیاده شد ولی من رفتم صندلی جلو و گفتم:جک! گفت:چی شده ؟ گفتم: جک من واقعا متاسفم گفت:خب باش گفتم:جک من منظورم این بود که برای صلاح خانواده ام مجبورم. گفت:مگه من پول کم دارم؟ گفتم:جک من نمی تونم پدر و مادرم رو منصرف کنم. گفت:منم نمی تونم ازت متنفر نشم. گفتم: جک لطفا گوش کن ! گفت:من به کسی که میگه : خبر خوب من دارم ازدواج میکنم !گوش نمیدم . گفتم : اون فقط به ظاهر بود. گفت: مری برو پایین . گفتم:جک من ..... گفت: گفتم برو پایین ! با گریه گفتم: مگه تقصیر منه خانواده ام ازم متنفرن؟ مگه تقصیر منه فقیرم ؟ مگه تقصیر منه که ع.ا.ش.ق.ت.م ؟ تو حتی حاضر نیستی باهام ازدواج کنی . گفت: من شرایطش رو ندارم . جیغ زدم :منم شرایط ازدواج نکردن ندارم اگه تا پایان ماه ازدواج نکنم اونم با یک آدم پولدار دیگه خانواده ای ندارم. گفت:تو ع.ا.ش.ق منی پس صبر کن . داد زدم : روز عروسیم می بینمت اونم با یک پیرمرد 67 ساله ! با تعجب بهم نگاه کرد . لبخند زدم و گفتم: و برای همیشه جک کوراک رو با ع.ش.ق دروغینش فراموش می کنم . لعنت بر من ! من احمق داشتم عاشقت می شدم برای ابدیت خداحافظ آقای محترم! از ماشین خارج شدم و در رو محکم بستم به سمت ملودی رفتم .
اریک : زنگ در به صدا در اومد مری و ملودی و مارک بودند اومدن تو . ملودی گفت:پس اینجا خونه جدیدمون هست ؟ مری گفت: انباری کو ؟ گفتم:جان خانما رو راهنمایی کن . مارک گفت:من پسرم با لبخند گفتم:تو پسری ؟ گفت: هر هر هر بی مزه و دنبال خواهرش راه افتاد. لورا از اتاقش اومد بیرون و ملودی رو دید . گفتم چیزی شده؟ گفت:نه فقط فردا صبح بریم برای ضبط . لورا : زودتر می خواستم بفهمم این صدای ملودی چی هست که اینقدر معروف هست.(صبح)ملودی:سرم رو به شیشه ماشین تکیه دادم . امروز صبح به زور داشتند منو می بردن برای آهنگ جدید و من به زودی کنسرت داشتم قرار بود یک آهنگ برای کنسرت آماده کنم ولی قبلش نوبت یک آهنگ دیگه بود. از ماشین پیاده شدیم و داخل شرکت شدیم و بعد وارد اتاق ضبط شدیم نوبت آهنگ خوندن بود می خواستم شروع کنم که صدای عجیبی از ته اتاق میومد و بعد میراندا یک دفعه ظاهر شد . انگار از دیدن ما تعجب کرده باشه . کلویی پرسید : میراندا داری چیکار میکنی ؟ با لبخند گفت:الان باید حلقه بدم ؟ کلویی جوری که انگار تعجب کرده باشه گفت :حالت خوبه ؟ گفت:نه اصلا کل دیشب تو شرکت گیر کرده بودم. بهش نگاه می کردیم. اریک گفت:جان ! میراندا رو ببر استراحت بعدا به این موضوع رسیدگی میکنیم ملودی اوازت رو بخون . بدون هیچ مطلعی وقت دوباره خوندن بود :
I'm sorry butمن متاسفم اما Don't wanna talkنمیخوای حرف بزنی I need a moment before I goقبل از رفتن یک لحظه نیاز دارم It's nothing personalاین چیز شخصیای نیست I draw the blindsمن پرده ها رو پایین کشیدم They don't need to see me cryingاونا نیازی ندارن ببینن من دارم گریه میکنم Cause even if they understandچون حتی اگه بفهمن They don't understandبازم نمیفهمن! So then when I'm finishedپس بعد از اینکه کارم تموم شد I'm all 'bout my businessمن توی کارم مسلطم And ready to save the worldو آمادم که جهان رو نجات بدم I'm taking my miseryمن بدبختیامو قبول میکنم Making my bitchاز خودم یه دختر بد* میسازم Can be everyone's favorite girlنمیتونم دختر مورد علاقه همه باشم So take aim and fire awayپس هدف بگیر و شلیک کن I've never been so wide awakeمن هرگز اینقد هوشیار نبودم No, nobody but me can keep me safeنه، هیچکس جز خودم نمیتونه منو در امنیت نگه داره And I'm On My Wayو من توی راه خودمم The blood moon is on horizonماه خونی در حال طلوعه Fire burning in my eyesآتیش توی چشمام میسوزه No, nobody but me can keep me safeنه، هیچکس جز خودم نمیتونه منو در امنیت نگه داره And I'm On My Wayو من توی راه خودمم So take aim and fire awayپس هدف بگیر و شلیک کن I've never been so wide awakeمن هرگز اینقد هوشیار نبودم No, nobody but me can keep me safeنه، هیچکس جز خودم نمیتونه منو در امنیت نگه داره And I'm On My Wayو من توی راه خودمم The blood moon is on horizonماه خونی در حال طلوعه Fire burning in my eyesآتیش توی چشمام میسوزه No, nobody but me can keep me safeنه، هیچکس جز خودم نمیتونه منو در امنیت نگه داره And I'm On My Wayو من توی راه خودمم So take aim and fire awayپس هدف بگیر و شلیک کن I've never been so wide awakeمن هرگز اینقد هوشیار نبودم No, nobody but me can keep me safeنه، هیچکس جز خودم نمیتونه منو در امنیت نگه داره And I'm On My Wayو من توی راه خودمم The blood moon is on horizonماه خونی در حال طلوعه Fire burning in my eyesآتیش توی چشمام میسوزه No, nobody but me can keep me safeنه، هیچکس جز خودم نمیتونه منو در امنیت نگه داره And I'm On My Wayو من توی راه خودمم
آنچه خواهید خواند : فقط می خواستم بسنجم.......کنسرت بزرگ .......دقیقا بعد از کنسرت ......سلام من یک دوستم ....... این راز منه...... الین حالت خوبه؟..... چند وقت هست تو لاک خودتی ....... لورا لطفا گوش کن!...... تو که تونستی خانواده ات رو راضی نگه داری ...... از خودم بدم میاد .....این دفعه نوبت کیه ؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عـــــــــــــــــــالـــــــــــــی پارت بعد❤
مرسی به 10 لایک برسه بعد
رسید نرسید؟
نه 9 تاست
عالییییییییییییییییی هرچی بگم کمههههههه
مممنونممممممممم❤❤❤
ینی اگ من تو داستانت بودم همو اول ک اریک حافظش رف ی سنگ میزدم تو سرش ب یاد بیاره😐🗿
دیگه نیستی😂😐😐
این اریک چر حافظش برنمیگردههههههه😐😐😐
قرار نیست برگرده
وای این لورا چرا نمیره؟
این میراندا چرا نمی@*×*+**میره؟😐
موافقم
لورا بعدا میره
تازه کار داره میراندا
من میدونم میراندا چرت نگفه ول خب واسم مهم نی چیکا میکنه فلا دوس دارم لورا بره
در انتظار پارت بعد🗿
لایک ها به 10 برسه میذارم
عالییییی
مرسی
میراندا این وسط چی میگه؟😐😂
بعدا می فهمید
شاید به نظر شما چرت و پرت گفته ولی بعد معلوم میشه اینطور نبوده
ینی من اخر نفمیدم لورا واقعا عا@﷼@﷼)!شق اریک هس یا داره گولش میزنه😐
گولش میزنه
اها
عالیهههههههه♡
مرسی ❤