آدرین: فکرم خیلی درگیر رعد بود. لعنتی! باید یه کاری میکردم وگرنه به زودی رعد تبدیل میشد به خبر اول روزنامه و شبکه های مجازی و یه فاجعه ی بزرگ رخ میداد. الان باید پروژه ی کدوم یکی رو نابود کنم؟ طرف کی رو بگیرم؟ (رازی که گفته بودم🐢 آجی نلین درست حدس زد که راز آدرینه) مرینت خیره کشتی هایی که داشتن بخاطر بارون برمیگشتن به اسکله تا پناه بگیرن بود و حواسش پرت بود، پس از فرصت استفاده کردم و گوشیم رو از جیبم در اوردم و الکی به صفحه ش خیره شدم: اووو. مرینت برگشت سمتم: چی شد؟ خدایا این چشا خیلی پاک و مظلومن. با بیچارگی دستی به صورتم کشیدم، بخاطر کاری که کرده بودم بود. اما طوری نشون دادم که انگار بخاطر پیامیه که دریافت کردم: یه کار خیلی خیلی فوری برام پیش اومده و... کمی مکث کردم و آروم تر گفتم: باید برم. چند ثانیه در سکوت بهم نگاه کرد و بعد سریع گفت: باشه، کاره دیگه پیش میاد. خودم رو مظلوم جلوه دادم: لطفا ناراحت نشو قول میدم جبران کنم. دستش رو روی هوا تکون داد: نه بابا چی میگی ناراحت چرا. قبل از اینکه متوجه شه یه ثانیه بغلش کردم و خداحافظی کوتاهی کردم و سریع به سمت ماشینم دویدم. سوار شدم و درو بستم و سرم رو به فرمون کوبیدم، آخه چرا گذشته ولم نمیکنه. پام و روی گاز فشار دادم و ماشین از جا کنده شد. ••• سریع از ماشین پیاده شدم و درش رو کوبیدم و به سمت خونه مشترک نینو و آلیا دویدم و محکم و مکرر به در ضربه زدم. در باز شد و کنار رفت و دستم به جای در به صورت نینو ضربه زد. بعد از چند ضربه متوجه شدم نینوئه و سریع دستم رو کشیدم و رفتم تو: به کمکت نیاز دارم. نینو که همونطور به جایی که بیرون خونه ایستاده بودم خیره بود درو بست و برگشت و کنارم ایستاد و دستش رو به لبش کشید: باز چی شده؟ الان لبم کبود میشه بعد جواب آلیا رو خودت میدی. اصلا حوصله ی شوخی و مسخره بازی رو نداشتم. بازوش رو گرفتم و به سمت خودم برگردوندم. چشم تو چشم شدیم و محکم گفتم: نینو باید برام یه کاری انجام بدی.
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
39 لایک
وای کم کم داره گریم میگره ها 😭😭😭😭
هققققققق،عالیییییییییییی🥲❤
پارت بعد پلییییییییز
بعدییییی
عالی
آجی میشی ؟
عالیییییی
عالی بود
عالی بود.
فیننننننننننننن
عالیییییی